قنوت

به یاری خداوند متعال و همکاری دوستان بزرگوار در این صفحه در باره معارف و آموزه های دین اسلام به ویژه نماز با هم به بحث می پردازیم

دنبال کنندگان ۱ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
آخرین نظرات
  • ۲۰ مهر ۹۴، ۱۱:۵۸ - فرشاد اشتری
    زیبا...

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «نماز رشد» ثبت شده است


راجع به حضور قلب در نماز زیاد سؤال کرده‌­اند که چه کنیم؟ اولیاء نسخه داده­‌اند که مگر حضور قلب نمی­‌خواهی! قبل از اذان کمی از کار و شغلت ببُر و سر سجاده‌­ات بنشین، آیات الهی بخوان. نه این­که اذان اوّل را بگویند، اذان دوّم را هم بگویند و نماز شروع شود و امام جماعت به رکوع رفته است، تازه یا الله یا الله‌­ها شروع می‌شود، این نماز یک اظهار تکلیف است و معلوم است که نماز معراجی نمی‌شود و انسان را به عروج نمی‌­برد «الصَّلاة مِعرَاجُ المُؤمِن».

بعضی مواقع انسان حتی از این نماز سرد می‌شود و ممکن است کاهل نماز شود و یک روز بخواند و یک روز نخواند، یک موقع نستجیر بالله دیگر از نماز ببُرد چون چیزی از نماز ندیده است و حق هم است، خوب گوش دهید عزیزان من! نمی­‌خواهم بگویم کسی که نماز نمی­‌خواند حق دارد، می‌گویم از یک جهت کسی که درکی نسبت به صلاه حقیقی ندارد حق است از آن ببرد. اولیاء خدا درک دارند و متوجّه هستند.

آیت­‌الله اراکی فرمودند: روزی خواهد رسید که دو حالت به وجود می­‌آ‌ید یکی این­که بچه­‌ها به منبر می­­‌روند و دیگر این­که وسوسه­‌ای پیش می­‌آید که می­‌گویند کار داریم.

ایشان همان اول انقلاب در مدرسه فیضیه فرموده بود که دارم می­‌بینم که پیش می­‌آید که می­‌گویند آقا زود نماز را بخوان کار داریم برویم. کجا می­‌خواهی بروی؟ می­‌گویند: نماز فلانی طولانی است، وقتی نگاه می­کنی شاید پنج الی ده دقیقه نمازها با هم فرق داشته باشد، تعقیبات بین نماز را می‌شود کم کرد که آن هم حضور قلب می­‌آورد ولی می­‌خواهم بگویم این­که در اداره­‌ها نمازمان اداری شده است یعنی چه؟ نمی­‌دانم چرا مدام می­‌گویند نماز را زود بخوانید، به کار مردم برسیم. دروغ می­‌گوییم، آیا آن ساعات قبل، ما به کار مردم می‌رسیدیم؟ که حالا برای نماز این­طور می­‌گوییم؟ یا نه، حال نماز و اتّصال به خدا ندارم، کأنّه یک تکلیفی است که می­‌خواهم برای خدا انجام بدهم و زود بروم؟

اولیاء خدا نمازهای آن­چنانی می­‌خواندند و آخرش می­‌گفتند: «إلهِی هَذِهِ صَلاَتِی صَلَّیْتُهَا لاَ لِحَاجَةٍ مِنْکَ إِلَیْهَا وَ لاَرَغْبَةٍ مِنْکَ فِیهَاإِلاَّ تَعْظِیماً وَ طَاعَةً وَ إِجَابَةً لَکَ إِلَى مَا أَمَرْتَنِی بِهِ‏إِلَهِی إِنْ کَانَ فِیهَا خَلَلٌ أَوْ نَقْصٌ مِنْ رُکُوعِهَا أَوْ سُجُودِهَا فَلاَ تُؤَاخِذْنِی وَ تَفَضَّلْ عَلَیَّ بِالْقَبُولِ وَ الْغُفْرَانِ‏» به واسطه تفضّل و عنایتت از من قبول کن. آن وقت ما می­‌خواهیم سریع بخوانیم و رد شویم برویم.



  • سید محمد عبداللهی

در حالات حضرت على (ع) مى خوانیم که در موقع نماز آنقدر غرق در عبادت بود که تیر از پاى مبارکش بیرون آوردند و متوجّه نشد، ولى باز هم در تاریخ آمده که روزى در حال نماز توجّه به حال فقیر و نمود و انگشتر به او بخشید; این دو حالت چگونه با هم جمع مى شوند؟!

 

به این سؤال، پاسخهای متفاوتی داده شده است:

 

1. پاسخ اول: شنیدن صدای فقیر و کمک به او توجه به غیر خدا یا امور مادی نیست که حضور قلب، منافات داشته باشد بلکه آن هم در واقع توجه به خداست. آن حضرت با این کار، عبادتی را با عبادت دیگر آمیخت و در حال نماز صدقه داد که هر دو برای خدا و در راه او بود؛ چون قبل از آنکه انفاق و صدقه به دست فقیر برسد به دست خدا می رسد.(1)

 

2. پاسخ دوم: حالات اولیای خداوند در نماز همیشه به یک حال نیست شهید مطهری(ره) در این زمینه می گوید:

«...اولًا اینکه على علیه السلام در نماز از خود بیخود مى‏شد، یک حقیقتى است اما این جور نیست که همه حالات اولیاى الهى، همیشه مثل همدیگر بوده است. خود پیغمبر اکرم هر دو حال برایش نقل شده؛ گاهى در حال نماز یک حالت جذبه‏اى پیدا مى‏کرد که اصلًا طاقت نمى‏آورد که اذان تمام شود، مى‏گفت:«ارِحْنا یا بِلالُ! زود [باش‏] که شروع کنیم به نماز.» گاهى هم در حال نماز بود، سر به سجده مى‏گذاشت، امام حسن یا امام حسین یا نوه دیگرش مى‏آمد روى شانه‏اش سوار مى‏شد و حضرت با آرامش صبر مى‏کرد که این بچه نیفتد، سجده‏اش را طول مى‏داد تا اینکه او بلند شود...» (2)

 

3. پاسخ سوم: از نشانه های کمال عارف حقیقی، این است کع در اوج عرفان روحانی و فارغ شدن محض از وابستگیهای مادّی، از توجه به سرنوشت بندگان و نیازمندیهای آنها غفلت نکند. استاد مطهری(ره) در این زمینه نیز می گوید:

«... مطلب دیگرى که عرفانى است این است: آنها که روى مذاقهاى عرفانى سخن مى‏گویند معتقدند که اگر انجذاب خیلى کامل شد، در آن، حالت برگشت است یعنى شخص در عین اینکه مشغول به خدا هست، مشغول به ماوراء هم هست. آنها این طور مى‏گویند و من هم این حرف را قبول دارم ولى در این جلسه شاید خیلى قابل قبول نیست که ما بخواهیم عرض بکنیم. مثل مسأله خلع بدن است. افرادى که تازه به این مرحله مى‏رسند، یک لحظه‏اى، دو لحظه‏اى، یک ساعتى خلع بدن مى‏کنند. بعضى افراد در همه احوال در حال خلع بدن‏اند (البته من معتقد هستم و دیده‏ام)؛ مثلًا الآن با ما و شما نشسته‏اند و در حال خلع بدن هستند. به نظر آنها آن حالتى که در وقت نماز تیر را از بدنش بیرون بکشند و متوجه نشود، ناقصتر از آن حالتى است که در حال نماز توجه به حال فقیر دارد، نه اینکه در اینجا از خدا غافل است و به فقیر توجه کرده، بلکه آنچنان توجه به خدایش کامل است که در آن حال تمام عالم را مى‏بیند...» (3)

 

 

-----------------------------------------

(1)پیام قرآن، ناصر مکارم شیرازی، ج9، ص211

(2) امامت و رهبری، ص180

(3) همان، ص181

 دریافت فایل صوتی نقش نماز در زندگی روزمره

 

  • سید محمد عبداللهی