قنوت

به یاری خداوند متعال و همکاری دوستان بزرگوار در این صفحه در باره معارف و آموزه های دین اسلام به ویژه نماز با هم به بحث می پردازیم

دنبال کنندگان ۱ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
آخرین نظرات
  • ۲۰ مهر ۹۴، ۱۱:۵۸ - فرشاد اشتری
    زیبا...

۵ مطلب با موضوع «اسلام» ثبت شده است

نماینده

۰۱
اسفند

نماینده یعنی همان فرد گزینش شده من و شما برای مراکز قانون گذاری و تصمیم گیری. افرادی که با آنان پیمانی متقابل می بندیم .پیمان و میثاقی دو سویه.ما به آن ها رای می دهیم .آن ها را وکیل خود قرار می دهیم .وکیل فراتر و فروتر از شروطی که موکل در نظر گرفته است کاری انجام نمی دهد.

می خواهم به عنوان یک مسلمان بر اساس تنها یک آیه از قرآن شروط لازم خود را برای فردی که وکیل من در مجلس خواهد بود بنویسم.




"و خدا از پسران یعقوب نبی و قوم ورهروان او پیما ن گرفت . و از میان شان دوازده نفر را به عنوان نقیب و نماینده ی دیگران برگزید و بر انگیخت.خدای به آن نمایندگان و نقبا گفت من شما را همراهی می کنم و با شما هستم اگر:

-         نماز زا اقامه کنید

-         زکات بپردازید

-         به رسولان و فرستادگان من مومن باشید

-         یاری گر و حامی رسولان من باشید

-         نیازمندان را برای خدا فراموش نکنید

در صورت تحقق این شروط علاوه بر همراهی شما عیوب و زشتی های شما پوشش می نهم و می بخشم.و شما را در بهشت خویش منزل می دهم.

اما چنانچه پس از این پیمان ،آن را بشکنید و کفر ورزید و حقیقت این پیمان بزرگ را بپوشانید، بدانید که از مسیر مستقیم منحرف خواهید شد."

سخن بسیار روشن است.نقیب کسی است که از آنچه در جامعه وجود دارد تحقیق و تفحص کند.او نخبه است.آگاه است. از احوال و وضع مردم زمین و زمانه خویش مطلع است. او کسی است که به موجب این وکالت بر اسرار کشور آگاهی می یابد و به اسرار نظام نفوذ می کند.بنابر این از جایگاه و نقش بسیار تاثیرگذاری برخوردار است.

این نقیب ونماینده باید فارغ از ساختارهای ذهنی خویش و اما اگرهای این و آن به موضوع وکالت بیندیشد و برای اجرایی و عملیاتی شدن مفاد پیمان نامه همه تلاش خویش را به کار گیرد.

-         سطحی و قشری نگری موضوعات ازسوی جناب نماینده برای کشورو مردم سم مهلک است. او باید نگاه و نگرش جامع به مسائل کشور داشته باشد. همه حوزه های فرهنگی،اعتقادی،اقتصادی و سیاسی و اجتماعی را به مثابه یک پازل ببیند. بیهوده نیست که از خداوند از میان گروه انبوه بنی اسرائیل تنها دوازده نفر را برمی گزیند. روشن است که همگان برای نمایندگی حق و حقیقت شایستگی لازم را ندارند.

-         علاوه بر این که نقباء و نمایندگان را به لحاظ بعد زمانی محدود وکالت می دهم و او نمی تواند و شاید نتواند مادام العمر شرائط نمایندگی جامعه را داشته باشد. از جنبه های فکری و عملی نیز مطلق نیست. او نقیب و نماینده و صاحب نفوذ منِ مسلمان در جامعه و سرنوشت میلیون ها مسلمان است.

بر اساس آیه دوازدهم سوره مائده،جناب نقیب و نماینده شما

-         نسبت به حفظ و نگهداری وتقویت باورهای مردم پیمان نوشته ای که قرآن و قانون اساسی است را پذیرفته ای.اگر دل بستگی به احیای فرهنگ اسلامی و ایرانی نداری برو کنار خدا نگهدارت. (لئن اقمتم الصلاه... نماز شاه بیت غزل فعالیت های فرهنگی نظام اسلامی و به عنوان نماد و سمبل دین مطرح است)

 

-         شما نسبت به معیشت جامعه و اقتصاد مقاومتی به خصوص رفع تنگناهای معیشتی طبقات متوسط به پایین جامعه مسئولیتی مضاعف و صدچندان داری.اگر برای اخذ موافقت های اصولی و رانت های گوناگون راه میخانه ای را پیش گرفته ای برگرد. که محتسب این بارتنها قوه قضائیه  نیست که مردم و خدای مردم لبالمرصاد است.(و آتیتم الزکاه ... و اقرضتم الله قرضا حسنا...)

 

-         باور اساسی به زیر ساخت های اعتقادی و دینی یکی دیگر از مفاد پیمان نامه الهی بین من و توست. یادت نرود یک زمانی که پای مبارک به مجلس رسید غوغا سالاری های سیاسی و حزبی شما را فراموش کار نسازد.(یادمان است که برخی زمانی آوازه ایمان و باورشان به امام ره و سپس به رهبری گوش فلک را کر کرده بود و الان کجا هستند و چه می کنند!!.)

 

-         "وعزرتموهم " یکی از مهمترین مفاد پیمان نامه وکالت شما دلدادگی است. آقای نقیب یعنی همان نماینده باید دل شما در گرو فرامین رهبری نظام باشد نه تنها زبانتان، حفظ حریم رهبری عادل و تقویت این جایگاه ،حفظ  و صیانت حریم کشور و مردم از چشم دوزی نامحرمان و بیگانگان است.

-         حد وسط و راه اعتدال وکالت پایبندی کامل به این شروط و پیمان هاست.که شکستن این پیمان ها همان و کژی و انحراف جناب نقیب همان. و این نهایت راه اوست که از حمایت و پشتیبانی و توفیق و همراهی خداوند محروم خواهد شد. و سرنوشت محرومیت از عنایت خداوند بر هیچ عاقلی پوشیده نیست. و همینطور سرنوشت متعهدین بر پیمان نیز بسیار روشن است.

در خانه اگر کس است یک حرف بس است ......

  • سید محمد عبداللهی

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: نهج البلاغه از دیدگاه بزرگان

قسمت اول

 

نهج البلاغه کتابی ست بسیار عمیق و دقیق که هر کس از بزرگان که اقدام به مطالعه آن نموده اند ناخود آگاه در وصف او سخن با تمجید گشوده اند. در این رهگذر علاوه بر بزرگان دین مبین اسلام برخی از صاحب نظران غیر مسلمان نیز خود را در دریای پر منفعت نهج البلاغه غریق دیده و لب به سخن باز کرده اند. که تنها به بخشی از این تعاریف و توصیفات بسنده می شود

 

گنجینه یاقوت های سخن

علاّمه بزرگوار، مرحوم شیخ آقا بزرگ تهرانی که از کتاب شناسان بزرگ معاصر و صاحب اثر گران سنگ الذریعه است، در جملاتی چند درباره نهج البلاغه چنین می نویسد: «بعد از انقطاع وحی الهی، کتابی از نظر اعتماد مانند نهج البلاغه تدوین نشده است. کتابی که راه صحیح علم و عمل را به انسان نشان می دهد و پرتویی از علم الهی بر آن تابیده و بوی عطر سخنان پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله از آن می تراود. نهج البلاغه صدف مرواریدهای حکمت و گنجینه یاقوت های سخن است. مواعظی که در طی خطبه های آن دیده می شود، تار و پود دل ها را به سوی خود می کشد. کلمات قصار آن نیز ضامن سعادت دنیا و آخرت است که طالبان حقایق را به دیدن گمشده خود ارشاد می کند و فرزانگان را به راه سیاست و سیادتشان رهبری می نماید. کتابی که دارای چنین ارزشی است، جا دارد که اندیشمندان در پیشگاهش زانو زنند و کاوش گران آن را مورد مطالعه و بررسی قرار دهند».

 

با نهج البلاغه بیگانه ایم!

استاد و متفکّر شهید مرتضی مطهری رحمه الله درباره نهج البلاغه می گوید: «سخنان نهج البلاغه کلّیت دارد و محدود به زمان و مکان و افراد معیّن نیست. مخاطب او انسان است و به همین جهت، نه مرز می شناسد و نه زمان. نهج البلاغه از همه جهات متأثر از قرآن و در حقیقت فرزند قرآن است». استاد در جای دیگری درباره غربت این گنجینه معارف الهی چنین می گوید: «عجیب این است که نهج البلاغه در دیار خودش، در میان شیعیان علی علیه السلام غریب و تنهاست؛ هم چنانکه خود علی علیه السلام غریب و تنهاست. بدیهی است که اگر محتویات کتابی و یا اندیشه ها و احساسات و عواطف شخصی با دنیای روحی مردمی سازگار نباشد، این کتاب و یا آن شخص عملاً تنها و بیگانه می ماند، هر چند نامش با هزاران تجلیل و تعظیم برده شود. ما باید اعتراف کنیم که با نهج البلاغه بیگانه ایم. دنیای روحی ای که برای خود ساخته ایم، دنیای دیگری است غیر از دنیای نهج البلاغه».

 

تحیّر دانشمندان از نهج البلاغه

علامّه سید هِبة الدین شهرستانی، فقیه و اسلام شناس نامدار شیعی، در بیان دلیل شگفتی و تحیّر دانشمندان و ادیبان از کتاب نهج البلاغه چنین می نویسد: «دانشمندان بسیاری نهج البلاغه را ستوده و اعتراف کرده اند که مطالبِ عالی آن، در حدّ اعجاز است؛ چنانکه عقول ایشان از عظمت درخشش خطبه ها و جملات آن به حیرت افتاده اند. لیکن باید گفت تعجب ادبا تنها به ملاحظه انسجام الفاظ نهج البلاغه نیست و تحیّر دانشمندان نیز به این نیست که معانیِ بلیغ آن به سر حدّ اعجاز رسیده، بلکه شگفتی و تحیر آنان، همه و همه در تنوع مقاصد و منظورهای گوناگونی است که در خطبه ها و کلامِ آن وجود دارد و امام علیه السلام از عهده بیان آنها به خوبی برآمده و برتری شخصیت خویش را بر همگان آشکار کرده است».

 

غنای فکری نهج البلاغه

استاد محمدتقی جعفری رحمه الله که خود از شرح نویسان کتاب شریف نهج البلاغه است، درباره این کتاب می گوید: «آن روز که نهج البلاغه علی بن ابی طالب علیه السلام بی طرفانه و با دقت رسیدگی شود، از تمامی مکتب های اجتماعی، اخلاقی، اقتصادی و فلسفی بی نیاز خواهیم شد».

 

صدای امام از آن سوی کلمات نهج البلاغه

عباس محمود عَقّاد، نویسنده و تاریخ نگار معروف مصری، در جملاتی درباره نهج البلاغه چنین می گوید: «در کتاب نهج البلاغه نور آیات توحید و حکمت الهی، چنان درخشان و پرتوافکن است که بررسی و تحقیقِ همه پژوهندگان معارف الهی را شامل می شود. به طور کلّی، مهر شخصیت علوی از پشت سطرها و از میان حروف این کتاب پدیدار است که اگر خوب دقت کنی و گوش فرا دهی، صدای امام را از آن سوی کلمات می شنوی، و نه صدای دیگری را».

 

تقویت روح مردانگی

دکتر زَکی مُبارک، استاد دانشگاه الازهر مصر، درباره تأثیر مطالعه کتاب نهج البلاغه می نویسد: «من اعتقاد دارم که مطالعه کتاب نهج البلاغه، روح شهامت و مردانگی انسان را تقویت می کند؛ زیرا از روح بزرگ و پرتوانی صادر شده است که در برابر تمام دشواری ها، چون شیر ایستاده است».

 

محتوای ژرف

عبدالوَهّاب حَمورا، استاد علوم اسلامی دانشگاه فؤاد قاهره، درباره محتوای عمیق و گستردگی دامنه علوم مختلف در نهج البلاغه چنین می گوید: «نهج البلاغه شامل همه آن چیزهایی است که پژوهشگران بزرگ، استادان اخلاق، فیلسوفان، دانشمندان، پیشوایان مذاهب، و سیاست مداران پرهیزکار می توانند بگویند یا بنویسند. نیروی شگرف پندها، توصیه ها، عمق بینش و ژرفای محتوای نهج البلاغه، به خوبی نشان می دهد که این اثر جاودانه، از اندیشه بی نظیر امام علی علیه السلام است».

 

موزونی واژه ها

علی الجُندی، رئیس دانشکده علوم دانشگاه قاهره، درباره سَجع و نظم کلمات و عبارت های نهج البلاغه می گوید: «بامطالعه نهج البلاغه نوعی خاص از آهنگ موسیقی بر اعماق احساسات انسان پنجه می افکند. این کتاب از نظر سَجع و نظم و ترتیب کلمات و جملات، طوری مرتب است که می توان آن را شعر مَنثور نامید».

 

ذخیره جاودانه ادب جویان

استاد ناصیف یازجی، نویسنده معروف مصری، درباره تأثیرگذاری کتاب نهج البلاغه بر ادبیات و لغت عرب می گوید: «مهارت من در فنّ نویسندگی، در اثر مطالعه و بررسی قرآن کریم و خطبه های شیوای نهج البلاغه است؛ زیرا این دو کتاب با عظمت، گنج بی پایان زبان عربی و ذخیره جاودانه ادب جویان است و محال است که یک نفر ادیب لغت عربی، بدون اینکه شب ها را تا سحر به مطالعه و غور و بررسی این دو کتاب و اندیشه در بهترین اسلوب های آن مشغول باشد، نیازمندی خود را برطرف نماید».

 

الهام رستگاری

شیخ محمد عبده، دانشمند و مفتی اهل سنت و استاد دانشگاه الازهر مصر، درباره آشنایی خود با کتاب نهج البلاغه چنین می نویسند: «من در مطالعه نهج البلاغه علی علیه السلام ، از فصلی به فصلی دیگر می رسیدم و حس می کردم که پرده های سخن عوض می شود و آموزشگاه های پند و حکمت تغییر می یابد.

 

گاهی خودم را در جهانی می یافتم که روح بلند معانی، با زیور و عبارت تابناک آن را آباد ساخته است. این معانی بلند، دل ها و روان ها را روشن می سازد تا بدانها الهام رستگاری بخشد و از لغزش ها دورشان کند و به شاهراه فضیلت و کمال هدایتشان نماید. نیز گاهی احساس می کردم که عقل نورانی که هیچ شباهتی با اجسام ندارد، از عالم الوهیت جدا گشته و به روح یک انسان اتصال یافته و او را از لابه لای پرده های طبیعت بیرون آورده و تا سراپرده ملکوت اعلی بالا برده و به شهودگاه فروغ فروزنده آفرینش رسانیده است».

 

آیات و نشانه های حکمت

استاد حسین نائل مِرْصَفی، استاد علوم بلاغت در دانشگاه الأَزهر مصر درباره نهج البلاغه می گوید: «نهج البلاغه کتابی است که خداوند آن را دلیل روشنی قرار داد تا ثابت کند که علی علیه السلام بهترین شاهد زنده نورانیّت و پرتو بخش قرآن، حکمت، دانش، هدایت، اعجاز و فصاحت آن کتاب آسمانی است. آیات و نشانه های حکمت ارزنده، قوانین صحیح سیاست، پندهای روشن و دل نشین، و برهان های گویا و استواری که علی علیه السلام در این کتاب آورده، خود دلیل فضیلت مافوق تصور و بهترین آثار پیشوایی بحق است که هیچ یک از حکمای بزرگ، فیلسوفان عالی مقام و نوابغ روزگار، نظیر آن را نیاورده اند».

 

چشمه های بلاغت

محمّد مُحیی الدین عبدالحمید، استاد دانشگاه الازهر مصر، راجع به فصاحت و بلاغت بی نظیر نهج البلاغه چنین می گوید: «نهج البلاغه کتابی است که در آن، چشمه های بلاغت و فنون آن گردآمده و برای کسانی که در آن می نگرند، اسباب فصاحت مهیّا و میوه رسیده آن در دسترس است؛ چرا که آن از سخنان فصیح ترین انسان ها بعد از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله است و آن کلمات، از قدرتمندترین و برترین انسان از لحاظ منطق و استدلال سرچشمه گرفته، و آن عبارات از کسی است که صاحب اختیار لغت عرب است و هر گونه اراده کند، آن را می گرداند. حکیمی که حکمت از بیانش جاری می شود، خطیبی که سحر بیانش دل را مالامال می کند، عالمی که از رهگذر حشر و نشر با رسول اللّه صلی الله علیه و آله و نوشتن وحی الهی آموزش ها از آن حضرت دیده، و رزمنده ای که با شمشیر و زبان، از دین دفاع کرده است».

 

دریای معارف اسلامی

محمد امین النَواوی، از استادان دانشگاه قاهره می نویسد: «علی علیه السلام در خطبه های نهج البلاغه، روشی تازه، راهی نو و دریایی بزرگ از مباحث خداشناسی و فلسفه عالی الهی پیش روی دانشمندان ربّانی قرار می دهد که برای هیچ کس جز پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله سابقه نداشته است.

 

او در زمینه اسرار جهان آفرینش، روحیات مردم و جامعه شناسی، راه های پیشروی و عقب نشینی شیطان، دنیا و گرفتاری های آن، آغاز آفرینش، مرگ، زمین، آسمان، فرشتگان و فرشته مرگ، سخنِ نغز گفته است. آن حضرت در خطبه های خود، وارد میدان سیاست شده و درباره بیعت، پیمان بستن، انتخاب فرد شایسته و...، حقایقی را بیان می کند. نیز درباره طب و تشریح و توصیف ویژگی های حیوانات، سخنانی جالب دارد... . خلاصه آن حضرت، پس از تشریح موضوعات مختلف با عبارت های صحیح و روشن، ارزش های عالی انسانی را در برابر همه به نمایش درآورده، برنامه اصیل و صحیح اسلامی را برای نیل به هدف های کامل زندگی نشان می دهد».

 

علی علیه السلام پیشوای سخنوران

ابن ابی الحدید مُعتَزِلی، دانشمند، تاریخ نگار و شاعر معروف اهل سنت که خود نیز از شارحان نهج البلاغه است، درباره سخنان امام علی علیه السلام در این کتاب ارزشمند چنین می گوید: «امام علی علیه السلام پیشوا و سرورِ سخنوران و انسان های بلیغ است. کلام او را بحق از سخن خداوند فروتر و از کلام مخلوق فراتر دانسته اند، در ارزش سخنان امام در کتاب نهج البلاغه همین بس است که فنونِ سخنوری و نویسندگی را همگان از آن آموخته اند».

 

تنها هدف هر نویسنده و گوینده

شیخ محمدعبده، دانشمند و مفتی اهل سنت، درباره ابعاد گوناگون کتاب نهج البلاغه چنین می نویسند:«نهج البلاغه با مطالبی که در بردارد، می تواند هدف های هر نویسنده و گوینده را تأمین کند. در این کتاب ترغیب، تنفّر، سیاست، جدل،اصول، تمدّن، حقوق متقابل اجتماع و رهبر، قوانین عدالت، و پند و نصیحت وجود دارد و هیچ اندیشه و خواسته ای بر دل انسان نمی گذرد، جز آنکه بهتر و کامل ترش در این کتاب یافت می شود». او در ادامه، راجع به عظمت کلام امیر مؤمنان علیه السلام چنین می گوید: «در میان دانشمندان و سخن شناسان زبان و ادبیات عرب، کسی نیست که به عظمت امام علی علیه السلام اعتراف نکند. کلام امام علی بن ابی طالب علیه السلام پس از کلام خدای متعال و پیغمبرش صلی الله علیه و آله شریف ترین و برترین سخن و سرشارترین کلام از لحاظ محتوا، و دارای بهترین شیوه است و بیشترین معانی را در بر دارد».

 

شگفتی از این همه عمق و معنا

دکتر زکی نَجیب، از استادان دانشگاه الازهر مصر، درباره نهج البلاغه چنین می گوید: «هنگامی که به همین منتخب کلمات امام علی علیه السلام که شریف رضی برگزیده و بدان نهج البلاغه نام نهاده است به دقت می نگرم، خود را در مقابل دنیایی از شگفتی تعبیر و عمق معنا، شگفت زده می یابم».

 

انتشار نهج البلاغه در سراسر جهان

دکتر صُبحی صالح، استاد دانشگاه ادبیات دانشگاه لبنان که خود به عنوان شارح و محقق کتاب نهج البلاغه به شمار می رود، درباره این کتاب چنین می گوید: «اعتقاد دارم که ضروری است نهج البلاغه امیر مؤمنان امام علی علیه السلام در سراسر جهان چاپ و توزیع گردد، تا نسل جدید مسلمان از آن بهره مند شود».

منابع:

1ـ محمد مهدی، علیقلی، سیمای نهج البلاغه، تهران، نشر غیاث، 1376، چاپ دوم.

2ـ نهج البلاغه و گردآورنده آن، قم، بنیاد نهج البلاغه، 1373، چاپ دوم.

3ـ عبدالزهراء، حسینی خطیب، مصادر نهج البلاغه، قم، بنیاد نهج البلاغه، 1372، چاپ دوم.

پایان مطلب قسمت اول

  • سید محمد عبداللهی

شیرین ناز!

۱۱
آذر


به بهانه اربعین

اربعین تنها و تنها برای حسین علیه السلام است.

و در میان مسافران اربعین زینب سلام الله علیها حال و هوای دیگری دارد.

چهل روز درد و رنج  و صبوری و بردباری

لیکن اینک بیش از همیشه دردی جانکاه روح و جان بانو را می آزارد.

در دیدار تازه اش با حسین علیه السلام چگونه بگوید "شیرین ناز" ت را در شام گذاشتم و خود اینک نزد تواَم!

...................

زینب خواهرم آمدی ! خوش آمدی

زینب مهربانم ،رسول مهر و قهر عاشورا

وی رها از خود چو مادر محو یار

سرو قد قامت به هنگام نماز

آه! زینب

ای ستیغ صبر بر کوه خرد

بازگو تو خود حدیث هجر و درد

بازگو از شوکران درمحفل نا مردمی

بازگو از خنده مستانه جهل و ستم

در میان کوچه های شهر درد و غم

زینبم!

کاروان سالار صبر و استواری بازگو

بازگو ای ناخدای صبر و حلم

بازگو خواهر تو ای اوج شکیب

کو سه ساله نازنین من بگو

راستی باز گو از شهر ستم

از خرابه

بازگو با من چه شد دردانه ام

آن شبیه مادرم، شمع شب کاشانه ام

آه زینب!

قصه سیلی زدن بر یاس چیست!

زینبم!

روی ماه گل چرا نیلی شده

قصه پرواز چیست

قصه معراج "شیرین ناز"چیست

 

جان خواهر!

ای دیده و دل ، تمام هستی ام

آن نگاهت تیغ حلمم را ربود

قصه پرواز

قصه معراج، شرح عشق توست

یاس هم در آرزوی وصل توست

نکته گویم،یک اشاره

ریشه صبر و شکیبم سوخت سوخت

شرح عشق یاس دهانم را به دوخت

حسینم!

بود او ققنوس خوش آواز عشق

او به شوق وصل تو پرواز کرد

زد پر و بالی برایت ناز کرد

آشیانش بود آن آغوش مهر

با تو بودن به ز افلاک سپهر

**********

دلنوشته ای از سید در ده سال پیش فروردین 84

 

  • سید محمد عبداللهی

 

آیت الله شهید دکتر بهشتی - انواع اسلام در میان مسلمین 4

 

 

  • سید محمد عبداللهی


  • سید محمد عبداللهی