قنوت

به یاری خداوند متعال و همکاری دوستان بزرگوار در این صفحه در باره معارف و آموزه های دین اسلام به ویژه نماز با هم به بحث می پردازیم

دنبال کنندگان ۱ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
آخرین نظرات
  • ۲۰ مهر ۹۴، ۱۱:۵۸ - فرشاد اشتری
    زیبا...

۹ مطلب با موضوع «نماز در احادیث» ثبت شده است

الإمامُ الکاظمُ علیه السلام :

" الصَّلواتُ المَفروضاتُ فی أوَّلِ وَقتِها إذا اُقِیمَ حُدُودُها، أطیَبُ رِیحا مِن قَضِیبِ الآسِ حینَ یُؤخَذُ مِن شَجَرِهِ فی طِیبِهِ و رِیحِهِ و طَراوَتِهِ، فَعَلَیکُم بِالوَقتِ الأوَّلِ ."

ثواب الأعمال : 58/1 .

ترجمه:

امام هفتم موسی بن جعفر علیه السلام می فرماید: نمازهاى واجب اوّل وقت، اگر با شرایط گزارده شوند، از یک شاخه تر و تازه و خوشبوىِ مُورِد که تازه از بوته اش جدا مى شود ، خوش بوترند ؛ پس بر شما باد نماز اوّل وقت .

واژه شناسی:

مورِد: بر وزن غُوره، درختچه اى است، با برگهاى سبز، شفاف و معطر و گلهاى سفید پنج برگى، و به نامهاى آس، اسمار، زند، ققنوس و... معروف است. (فرهنگ معین) .

تگ نگاشت ها:

1-صلوات مفروضه در برابر نمازهای مسنونه قرار دارد . بنابر تقسیمی نمازها در شریعت بر دو نوع هستند

الف- واجب مانند نمازهای روزانه (17 رکعت)صبح و ظهر و عصر و مغرب و عشا ،نماز آیات،نماز طواف ،نماز میت ،نمازی که به وسیله نذر کردن یا عهد کردن برای خدا بر انسان واجب می شود.نماز قضای پدر که بر عهده پسر بزرگ تر است.

ب‌- مستحب که از شماره بیرون است .و بارزترین آن ها نوافل یومیه است و 34 رکعت هستند. دو رکعت صبح،هشت رکعت ظهر و هشت رکعت عصر که این نمازها را باید پیش از نمازهای واجب بخوانیم. و چهارر کعت نافله مغرب که پس از نماز واجب مغرب خوانده می شود. و دورکعت نماز نشسته به عنوان نافله عشا.و یازده رکعت نافله شب که وقت آن از نیمه شب تا اذان صبح است.

2-اهتمام به اقامه نماز در اول وقت  در گفتار و کردار و سیره پیامبر و پیشوایان  دین از مسلمات روشن و قطعی است.(1)

3- تشبیه اقامه نماز در اول وقت به بوی خوش گل مورد از باب تشبیه معقول به محسوس است.همانطور که بوییدن چنین گلی که طراوت و تازگی دارد نشاط و شادی می آورد نماز اول وقت لذت و سرمستی زاید الوصفی به مراتب برتر از بوییدن گل در روح و جان نمازگزار ایجاد می کند. باید تمرین کنیم تا دریابیم.

4-  تعبیر"فَعَلیکُم"اسم فعل *است "بر شما باد"نوعی ایجاد تعهد و پایبندی به انجام نماز اول وقت است. با خود و خدای خود پیمان ببندید بر گزاردن نماز در اول وقتی که خداوند برای آن تعیین کرده است.

5- در روایات بسیاری  نمازگزاران توصیه و تشویق به گزاردن نماز اول وقت شده اند.

6- دستاوردها و آثار نماز زمانی در زندگی نماز گزار به بروز و ظهور می رسد و خود را نشان می دهد که با نماز با رعایت شرائط و آداب و حد و مرزهای آن اقامه شود.

7- تعبیر به اقامه مفهومی بسیار فراتر و گسترده تر از خواندن نماز است. آن حقیقتی که زندگی ساز و معراج مومن و موجب رشد او است اقامه نماز با همه حد و مرزهای آن است. گرچه صرف خواندن نماز هم آثار و برکاتی در زندگی دارد.

8- در روایتی از امام علی علیه السلام حدود نماز در شناخت و توجه به وقت نماز ها،قبله شناسی و قبله یابی و انجام رکوع و سجود کامل نماز دانسته شده است. (2)

9-از برخی روایات می فهمیم یکی از حدود نماز اعتقاد به ولایت اهل بیت علیهم السلام و بیزاری از دشمنان آنان است.(3)

10-شمارش حدود و شرائط نماز به دو،چهار،هفت (4)و بیشتر در حقیقت تبیین  برخی مصادیق دارای اهتمام و اثر در قبولی نماز نه انحصار آن. چنانکه در روایتی از صادق آل محمد صلی الله علیه و آله  حکایت از آن دارد که حدود نماز چهارهزار تاست .(5)

بیشتر بیابیم(از مطالعه آن غافل نشوید)

در ادامه ی یادداشت


  • سید محمد عبداللهی

راجع به حضور قلب در نماز زیاد سؤال کرده‌­اند که چه کنیم؟ اولیاء نسخه داده­‌اند که مگر حضور قلب نمی­‌خواهی! قبل از اذان کمی از کار و شغلت ببُر و سر سجاده‌­ات بنشین، آیات الهی بخوان. نه این­که اذان اوّل را بگویند، اذان دوّم را هم بگویند و نماز شروع شود و امام جماعت به رکوع رفته است، تازه یا الله یا الله‌­ها شروع می‌شود، این نماز یک اظهار تکلیف است و معلوم است که نماز معراجی نمی‌شود و انسان را به عروج نمی‌­برد «الصَّلاة مِعرَاجُ المُؤمِن».

بعضی مواقع انسان حتی از این نماز سرد می‌شود و ممکن است کاهل نماز شود و یک روز بخواند و یک روز نخواند، یک موقع نستجیر بالله دیگر از نماز ببُرد چون چیزی از نماز ندیده است و حق هم است، خوب گوش دهید عزیزان من! نمی­‌خواهم بگویم کسی که نماز نمی­‌خواند حق دارد، می‌گویم از یک جهت کسی که درکی نسبت به صلاه حقیقی ندارد حق است از آن ببرد. اولیاء خدا درک دارند و متوجّه هستند.

آیت­‌الله اراکی فرمودند: روزی خواهد رسید که دو حالت به وجود می­‌آ‌ید یکی این­که بچه­‌ها به منبر می­­‌روند و دیگر این­که وسوسه­‌ای پیش می­‌آید که می­‌گویند کار داریم.

ایشان همان اول انقلاب در مدرسه فیضیه فرموده بود که دارم می­‌بینم که پیش می­‌آید که می­‌گویند آقا زود نماز را بخوان کار داریم برویم. کجا می­‌خواهی بروی؟ می­‌گویند: نماز فلانی طولانی است، وقتی نگاه می­کنی شاید پنج الی ده دقیقه نمازها با هم فرق داشته باشد، تعقیبات بین نماز را می‌شود کم کرد که آن هم حضور قلب می­‌آورد ولی می­‌خواهم بگویم این­که در اداره­‌ها نمازمان اداری شده است یعنی چه؟ نمی­‌دانم چرا مدام می­‌گویند نماز را زود بخوانید، به کار مردم برسیم. دروغ می­‌گوییم، آیا آن ساعات قبل، ما به کار مردم می‌رسیدیم؟ که حالا برای نماز این­طور می­‌گوییم؟ یا نه، حال نماز و اتّصال به خدا ندارم، کأنّه یک تکلیفی است که می­‌خواهم برای خدا انجام بدهم و زود بروم؟

اولیاء خدا نمازهای آن­چنانی می­‌خواندند و آخرش می­‌گفتند: «إلهِی هَذِهِ صَلاَتِی صَلَّیْتُهَا لاَ لِحَاجَةٍ مِنْکَ إِلَیْهَا وَ لاَرَغْبَةٍ مِنْکَ فِیهَاإِلاَّ تَعْظِیماً وَ طَاعَةً وَ إِجَابَةً لَکَ إِلَى مَا أَمَرْتَنِی بِهِ‏إِلَهِی إِنْ کَانَ فِیهَا خَلَلٌ أَوْ نَقْصٌ مِنْ رُکُوعِهَا أَوْ سُجُودِهَا فَلاَ تُؤَاخِذْنِی وَ تَفَضَّلْ عَلَیَّ بِالْقَبُولِ وَ الْغُفْرَانِ‏» به واسطه تفضّل و عنایتت از من قبول کن. آن وقت ما می­‌خواهیم سریع بخوانیم و رد شویم برویم.



  • سید محمد عبداللهی

بسم الله الرحمن الرحیم

دانلود متن کتاب سخنان حسین بن علی از مدینه تا کربلا.docx

این کتاب شامل همه سخنرانی ها و گفتگو های امام حسین علیه السلام از زمان به حکومت رسیدن یزیدبن معاویه و درخواست بیعت از امام حسین علیه السلام تا روز عاشورا و لحظات پیش از شهادت ایشان است که  توسط جناب حجت الاسلام محمد صادق نجمی از فضلای حوزه علمیه قم نگاشته شده است.

--------------------------------------------------------------------------

دربخشی از این کتاب چنین آمده است:

خطاب به ابوثمامه صائدى

متن سخن :

((... ذَکَرْتَ الصَّلوةَ جَعَلَکَ اللّهُ مِنَ الْمُصَلِّینَ الذّاکِرینَ نَعَمْ هذا اَوَّلُ وَقْتِها سَلُوهُمْ اَنْ یَکُفُّوا عَنّا حَتّى نُصَلِّى .... تَقَدَّمْ فَاِنّا لاحِقُونَ بِکَ عَنْ ساعَةٍ)).

ترجمه و توضیح :

عمروبن کعب معروف به ابوثمامه صائدى یکى از یاران حسین بن على علیهما السلام چون متوجه گردید که اول ظهر است ، به آن حضرت عرضه داشت : جانم به فدایت ! گرچه این مردم به حملات پى در پى خود ادامه مى دهند ولى به خدا سوگند! تا مرا نکشته اند نمى توانند به تو دست بیابند من دوست دارم آنگاه به لقاى پروردگار نایل گردم که این یک نماز دیگر را نیز به امامت تو به جاى آورده باشم .

امام علیه السلام در پاسخ وى فرمود:((ذَکَرْتَ الصَّلوةَ...؛)) نماز رابه یاد ما انداختى خدا تو را از نمازگزارانى که به یاد خدا هستند قرار بدهد، آرى اینک وقت نماز فرا رسیده است از دشمن بخواهید که موقتا دست از جنگ بردارد تا نماز خود را به جاى بیاوریم )).

و چون به لشکر کوفه پیشنهاد آتش بس موقت داده شد، حصین یکى از سران لشکر باطل گفت :((اَنَّها لا تُقْبَلُ؛)) نمازى که شما مى خوانید مورد قبول پروردگار نیست ))(196).

و به طورى که در چند صفحه بعد ملاحظه خواهید نمود، حبیب بن مظاهر به او پاسخ گفت و در این رابطه باز جنگ شدیدى درگرفت که منجر به کشته شدن وى گردید.

و در نتیجه حسین بن على علیهما السلام با چندتن از یارانش در مقابل تیرها که مانند قطرات باران به سوى خیمه ها سرازیر بود نمازظهر را به جاى آورد و چندتن از یارانش به هنگام نماز به خاک و خون غلتیدند و در صف نمازگزارانى که واقعا به یاد خدا هستند قرار گرفتند.

ابوثمامه همانگونه که تصمیم گرفته بود پس از اداى فریضه ظهر پیش از همه یاران آن حضرت به جلو آمد و عرضه داشت :((یا اَبا عَبْدِاللّه جُعِلْتُ فِداکَ قَدْ هَمَمْتُ اَن اءَلْحَقَ بِاءَصْحابِکَ وَکَرِهْتُ اءَنْ اَتَخَلَّفَ فَاءَراکَ وَحیداً فى اَهْلِکَ قَتِیلاً؛)) جانم به قربانت ! من تصمیم گرفته ام که هرچه زودتر به یاران شهید تو بپیوندم و خوش ندارم که خودم را کنار بکشم و ببینیم که تو در میان اهل و عیالت تنها مانده و کشته مى شوى )).

امام علیه السلام در پاسخ وى فرمود:((تَقَدَّمْ فَاِنّا لاحِقُونَ بِکَ عَنْ ساعَةٍ؛)) به سوى دشمن بتاز ما نیز بزودى به تو لاحق خواهیم شد)).

با صدور این فرمان او به صفوف دشمن حمله کرد و جنگ نمود تا به دست پسرعمویش قیس بن عبداللّه صائدى به شهادت نایل گردید(197).

درسى به پیکارگران در راه حق

این بود راه و رسم حسین بن على علیهما السلام و یارانش در روز عاشورا که ((نماز))، همه مسائل را تحت الشعاع قرار مى دهد و آن حضرت به هنگام نماز همه چیز را فراموش مى کند و از دشمن خونخوارش درخواست آتش بس مى نماید.

و این درسى است به همه پیکارگران در راه حق ، درسى است که پدر ارجمندش امیرمؤ منان علیه السلام در صفین و در بحبوحه جنگ به پیروانش یاد مى دهد، آنگاه که ابن عباس دید آن حضرت مراقب و منتظر وقت نماز است ، سؤ ال نمود یا امیرالمؤ منین مثل اینکه نگران مطلبى هستید؟

فرمود: آرى مراقب زوال شمس و داخل شدن وقت نمازظهر مى باشم . ابن عباس گفت ما در این موقع حساس نمى توانیم دست از جنگ برداریم و مشغول نماز گردیم . امیرمؤ منان علیه السلام در پاسخ وى فرمود:((اِنَّما قاتَلْناهُمْ عَلى الصَّلوة ؛)) ما براى نماز با آنان مى جنگیم )).

آرى در جنگ صفین نماز شب على علیه السلام نیز ترک نمى گردید و حتى در لیلة الهریر(198).

ابوثمامه کیست ؟

او از شجاعان عرب و از وجوه و افراد سرشناس شیعه و از اصحاب و یاران امیرمؤ منان علیه السلام است که در همه جنگها در رکاب آن حضرت بوده است و پس از شهادت آن بزرگوار جزو صحابه و یاران امام مجتبى علیه السلام بود و پس از انتقال آن حضرت به مدینه در کوفه ماندگار گردید. پس ‍ از معاویه ابوثمامه از افرادى بود که به حسین بن على علیهما السلام نامه نوشته و از وى دعوت نمود که به عراق و به سوى کوفه حرکت نماید. پس از ورود مسلم بن عقیل به کوفه ابوثمامه در خدمت وى قرار گرفت و به دستور آن حضرت اموال و اجناس را از شیعیان جمع آورى و در خرید سلاح که تخصّص داشت - صرف مى نمود. name="129">


129

پس از شهادت مسلم بن عقیل ، ابوثمامه متوارى و مختفى گردید. تلاش فراوان ابن زیاد در پیدا کردن وى به جایى نرسید تا اینکه به همراه نافع بن هلال براى یارى رساندن به حسین بن على علیهما السلام حرکت نموده و در اثناى راه بدو ملحق و به همراه آن حضرت وارد کربلا گردید.

اخلاص ابوثمامه

طبرى مى گوید: عمرسعد پس از ورود به کربلا به ((کثیربن عبداللّه شعبى )) که مردى فتاک و خونریز بود ماءموریت داد که با حسین بن على ملاقات و از انگیزه ورود او به کربلا سؤ ال کند. ((کثیر)) گفت اگر دستور بدهى هم این ماءموریت را انجام مى دهم و هم او را به قتل مى رسانم . عمرسعد گفت نمى خواهم او را بکشى فقط علت آمدن وى را سؤ ال کن !

((کثیر)) رو به سوى خیمه هاى حسین بن على علیهما السلام به راه افتاد چون چشم ابوثمامه بر وى افتاد به حسین بن على عرضه داشت یا اباعبداللّه ! خدا تو را از هر بدى حفظ کند این مرد که مى آید بدترین و جرى ترین و خونریزترین مردم روى زمین است ، سپس جلو آمد و در مقابل ((کثیر)) ایستاد و گفت اگر بخواهى با حسین علیه السلام ملاقات کنى باید شمشیر خود را بر زمین بگذارى .

کثیر گفت : به خدا سوگند! که زیربار این ذلت نمى روم ، من پیامى آورده ام اگر بپذیرید مى رسانم و الاّ برمى گردم .

ابوثمامه گفت : پس در موقع ملاقات دست من بر قبضه شمشیر تو باشد. کثیر این پیشنهاد ابوثمامه را نیز نپذیرفت . ابوثمامه گفت پس پیام خود را به من بگو تا به امام علیه السلام ابلاغ و پاسخ آن را به تو بگویم و من اجازه نخواهم داد فردى خونریز مانند تو وارد خیمه آن حضرت شود.

طبرى مى گوید: در این موقع گفتگو در بین آن دو زیاد شد و کار به ناسزاگویى منجر گردید و کثیر بدون موفقیت در ماءموریت خویش به سوى عمرسعد بازگشت و جریان را باوى درمیان گذاشت .عمرسعد هم این ماءموریت را به ((قرّة بن قیس تمیمى )) محول نمود.

در زیارت ناحیه مقدسه از ابوثمامه بدین گونه تجلیل به عمل آمده است :(( السلام على اءبى ثمامة عبداللّه الصائدى (199)))


سخنان حسین بن علی از مدینه تا کربلا.دانلود کنید.pdf

  • سید محمد عبداللهی

بی تردید یکى از بزرگترین لطف و عنایت هایی که خداوند به بنده هاش کرده نمازه. با زبان اهل دل، نماز این فرصت طلایی و بی نظیر رو بهمون میده که هر روزى چند بار ناگزیر با خدا حرف بزنیم، و با آن مهربانترین مهربانان ارتباط برقرار کنیم، از او کمک بخواهیم، به او عرض نیاز کنیم، و با این خلوت انس نیاز با خدا بودن ، و "بی خدا هیچ نبودن" و "با او همه چی بودن" و به تعبیری زیبا و کامل "تنها بنده خدا بودن" رو در خودمون  تقویت کنیم. و زیبا ترین وجه این روش رسیدن به محبوب اینه که نماز در اختیار همه است. همان فرم و قالب و مناسکی که در اختیار پیامبر خاتم صلی الله علیه و آله به عنوان ولی الله کامل قرار دارد ، در اختیار من و تو هم هست اما ما غالباً قدر نماز و اهمیت نماز را نمی دونیم. و نگاه خیلی از مسلمونا نگاه رفع تکلیفی و برداشتن باری سنگین  به نمازه . شاید یکی از علت هایی که مزه حقیقی و واقعی نماز رو حس نمی کنیم همین نوع نگاهمون باشه. اما در نگاه انسان کامل علی  ولی الله که درود و سلام خداوند و پاکان روزگار بر او باد ، "نماز مثل چشمه‌ى آبى است درِ خانه‌ى شما، که روزى پنج بار شما در این چشمه‌ى آب شستشو میکنید." این شستشو میتواند براى دلهاى جوان آثار ماندگارى داشته باشد. با پاکی دل و خدا را حاضر و ناظر دونستنه که میتونیم سخن نافذ و تأثیرگذار را از خداى متعال هدیه بگیریم.

برای این که نوع نگاه و نگرش امام علی علیه السلام به این موهبت و نعمت بی بدیل خداوند رو با جان و دلمون فهم کنیم بهترین و آسون ترین راه اینه که فرمایش مولی رو ببینیم. انسان بزرگی که خود امیر و سرسلسله اهل معرفت و بندگی ست .

خطبه 199 نهج البلاغه گوشه ای از اقانیوس بی کران نماز رو بهمون نشون میده ،که "اگر در خانه کس است یک حرف بس است." و به قولی "عاقلان را اشارتی کافی است"

«تَعَاهَدُوا أَمْرَ الصَّلَاةِ وَ حَافِظُوا عَلَیْهَا وَ اسْتَکْثِرُوا مِنْهَا وَ تَقَرَّبُوا بِهَا فَإِنَّهَا کانَتْ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ کِتاباً مَوْقُوتاً أَ لَا تَسْمَعُونَ إِلَى جَوَابِ أَهْلِ النَّارِ حِینَ سُئِلُوا ما سَلَکَکُمْ فِی سَقَرَ قالُوا لَمْ نَکُ مِنَ الْمُصَلِّینَ وَ إِنَّهَا لَتَحُتُّ الذُّنُوبَ حَتَّ الْوَرَقِ وَ تُطْلِقُهَا إِطْلَاقَ الرِّبَقِ وَ شَبَّهَهَا رَسُولُ اللَّهِ ( صلى الله علیه وآله ) بِالْحَمَّةِ تَکُونُ عَلَى بَابِ الرَّجُلِ فَهُوَ یَغْتَسِلُ مِنْهَا فِی الْیَوْمِ وَ اللَّیْلَةِ خَمْسَ مَرَّاتٍ فَمَا عَسَى أَنْ یَبْقَى عَلَیْهِ مِنَ الدَّرَنِ وَ قَدْ عَرَفَ حَقَّهَا رِجَالٌ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ الَّذِینَ لَا تَشْغَلُهُمْ عَنْهَا زِینَةُ مَتَاعٍ وَ لَا قُرَّةُ عَیْنٍ مِنْ وَلَدٍ وَ لَا مَالٍ یَقُولُ اللَّهُ سُبْحَانَهُ رِجالٌ لا تُلْهِیهِمْ تِجارَةٌ وَ لا بَیْعٌ عَنْ ذِکْرِ اللَّهِ وَ إِقامِ الصَّلاةِ وَ إِیتاءِ الزَّکاةِ وَ کَانَ رَسُولُ اللَّهِ ( صلى الله علیه وآله ) نَصِباً بِالصَّلَاةِ بَعْدَ التَّبْشِیرِ لَهُ بِالْجَنَّةِ لِقَوْلِ اللَّهِ سُبْحَانَهُ وَ أْمُرْ أَهْلَکَ بِالصَّلاةِ وَ اصْطَبِرْ عَلَیْها فَکَانَ یَأْمُرُ بِهَا أَهْلَهُ وَ یَصْبِرُ عَلَیْهَا نَفْسَهُ .


کدهای رمز گشای نماز در خطبه 199 نهج البلاغه

 

1- نماز، نسیمی که گناهان را مثل برگ ها پاییزی می ریزد.

نسخه مطمئنی که امام در اختیار بیمارانی قرار میده که روحشون دچار فرسایش و آسیب شده  ، اینه که با وجود نماز جایی برای ناامید شدن از رحمت بی منتهای الهی وجود نداره چرا که یکی از بزرگ ترین حیله گری های شیطان درباره انسان اینه که آروم و بی صدا بیمار رو از درگاه رحمت الهی ناامید و مأیوس کنه و با پیش کشیدن عمق بیماری و گناهان انسان، و این که "دیگه آب از سرت گذشته" ، صحنه را به گونه ای نشان میده که انگار جایی برای بخشیده شدن وجود نداره در حالی که نگاه و نگرش امام علی (ع) درست در نقطه مقابل  ابلیس قرار داره. ایشان در حکمت 299 سخنی شگفت انگیز دارند "ما اَهَمَّنی ذَنب اُمهِلتُ بَعدَهُ حَتّی اَصَلّیَ رَکعَتَینِ وَ اَساَلَ اللهُ العافِیَه / مرا اندوهگین نکند گناهی که پس از آن مهلت یابم  دو رکعت نماز بگذارم و از خداوند عافیت طلبم."

 

2-  نماز قدرتی که زنجیرها را از روح آدمیان باز می کند.

حقیقت اینه که دلدادگی ها و دلبستگی های افراطی و بی حساب و کتاب به داشته ها مون  و حسرت ها و آرزوهای غیر منطقی و خیالی در به دست آوردن نداشته هامون و مهمتر از همه الودگی ها و ناپاکی ها و گناهان همه شون زنجیرایی اند که دست و پای جان و روح ما رو بستن و سنگین مون کردن و امکان حرکت در مسیر درست رو از ما سلب کردن . می تونی تصور کنی، دو نفر در مسیری با هم راه می افتن ، اولی هیچ بار اضافه ای با خودش نداره و سبکبار و سبکبال سلانه سلانه میره، اما دومی فوق تحمل و طاقت وتوان خودش بار اضافی برداشته و داره میره . معلومه در چنین وضعیتی نمی تونه حرکت کنه و به راه ادامه بده و خودش رو به مقصد و مقصود برسونه.

پس شرط رسیدن به مقام تقرب و لذت انس با خداوند اینه که از دست و پای خود مون زنجیرها و بارها و غل ها و هر چی که سنگینمون می کنه و اجازه طی مسیر را از مون می گیره  رو باز کنیم وآزاد و رها بشیم . و تنها راه رهایی روح از سرگشتگی ها و گمگشتی ها رو امام علیه السلام بهمون معرفی می کنن" هرکه می خواهد خود را از این زنجیرهای سنگین رها سازد بداند که چاره کار و راه گریز در نماز است و سرپنجه های نماز می تواند جان او را از میان این زنجیرها رها سازد."

 

3- نمازچشمه ای برای شستشوی جان

در این نگاه، دنیا و محاسبات و معادلاتش گرد و غبارها و عرق کردن هاییه که اگه بر تن و جان کسی بنشینه چرک آلود و کثیفش می کنه ،اره دل مشغولی های دنیا می تونه غبار غفلت و فراموشی رو بر ذهن و ضمیر مون بنشونه و یواش،یواش و به تدریج از  خود واقعی مون که همون یاد حقه دور مون بکنه. اما تصورشو بکن وقتی کسی روزی پنج بار به حمام بره، آیا این چرکا و غبارا و عرق ها روی تنش می مونه؟ مسلمه که نمی مونه . اگر کسی هر روز پنج بار خودشو را  توی چشمه ای  زلال شستشو بده قطعا از چرک و کثیفی و غبار از پاک خواهد شد. نماز نیز در این تعبیر چنین ماهیتی داره و جان مشتاقان حق را از غبار اوهام و تخیلات و آلودگی های روحی و غیر حق شستشو می ده.

__________


ترجمه خطبه:

پای بند امر نماز شوید، و بر آن محافظت نمایید، و آن را زیاد بخوانید، و به نماز به خداوند تقرّب جویید، زیرا بر مؤمنین امرى واجب در اوقاتى معین است. آیا پاسخ اهل عذاب را نشنیدید زمانى که از آنان پرسیده مى‏ شود: «چه چیز شما را به جهنّم آورد مى ‏گویند : از نمازگزاران نبودیم» نماز همچون ریختن برگ درخت گناهان را مى‏ ریزد، و همچون بندى که باز گردد بند گناهان را مى ‏گشاید. رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله نماز را به چشمه آب گرمى که بر خانه انسان باشد و شبانه روزى پنج نوبت خود را در آن بشوید تشبیه کرده است، که آیا چرک و آلودگى در بدن چنین کسى باقى خواهد ماند از مردم مؤمن حق نماز را آنانى شناختند که زیبایى متاع دنیا، و مایه چشم روشنى از فرزندان و اموال آنان را به خود مشغول نکرده، خداوند سبحان مى ‏فرماید: «مردانى که آنان را تجارت و داد و ستد از ذکر خدا و به پا کردن نماز و اداى زکات باز نمى ‏دارد». رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله با اینکه مژده بهشت را از خداوند دریافته بود خود را براى نماز به زحمت مى ‏انداخت، به خاطر اینکه خداوند به او فرموده بود: «اهل خود را به نماز امر کن، و نسبت به آن شکیبا باش». آن حضرت اهلش را به نماز امر مى ‏فرمود، و خود نیزدربه پا کردن آن شکیبایى به خرج مى‏ داد.



  • سید محمد عبداللهی

سلامت باشی عزیز خدا

برای رازگشایی و بازکردن کد باید نزد اهل آن برویم چرا که در غیر این صورت گره در گره افتاده و سرگردانی و جهالت و نادانی بیشتر را به ارمغان خواهد آورد. بنابر این برای بیان راز و سر نماز به سراغ نماز شناسانی می رویم که بندگی خداوند را در نماز با همه وجود چشیده اند.

خدایا جرعه ای از معرفت و لذت شان از نماز به این دور ماندگان از مقصد و مقصود عنایت فرما. انک ولی النعم

قال الصادق علیه السلام :

مَعْنَى السَّلَامِ فِی دُبُرِ کُلِّ صَلَاةٍ الْأَمَانُ أَیْ مَنْ أَدَّى أَمْرَ اللَّهِ وَ سُنَّةَ نَبِیِّهِ خَالِصاً لِلَّهِ خَاشِعاً فِیهِ فَلَهُ الْأَمَانُ مِنْ بَلَاءِ الدُّنْیَا وَ بَرَاءَةٌ مِنْ عَذَابِ الْآخِرَةِ وَ السَّلَامُ اسْمٌ مِنْ أَسْمَاءِ اللَّهِ تَعَالَى أَوْدَعَهُ خَلْقَهُ لِیَسْتَعْمِلُوا مَعْنَاهُ فِی الْمُعَامَلَاتِ وَ الْأَمَانَاتِ وَ الْإِنْصَافَاتِ وَ تَصْدِیقُ مُصَاحَبَتِهِمْ فِیمَا بَیْنَهُمْ وَ صِحَّةُ مُعَاشَرَتِهِمْ فَإِنْ أَرَدْتَ أَنْ تَضَعَ السَّلَامَ مَوْضِعَهُ وَ تُؤَدِّیَ مَعْنَاهُ فَاتَّقِ اللَّهَ وَ لْیَسْلَمْ مِنْکَ دِینُکَ وَ قَلْبُکَ وَ عَقْلُکَ وَ لَا تُدَنِّسْهَا بِظُلْمَةِ الْمَعَاصِی وَ لْتَسْلَمْ حَفَظَتُکَ أَلَّا تُبْرِمَهُمْ وَ تُمِلَّهُمْ وَ تُوحِشَهُمْ مِنْکَ بِسُوءِ مُعَامَلَتِکَ مَعَهُمْ ثُمَّ صَدِیقُکَ ثُمَّ عَدُوُّکَ فَإِنَّ مَنْ لَمْ یَسْلَمْ مِنْهُ مَنْ هُوَ أَقْرَبُ إِلَیْهِ فَالْأَبْعَدُ أَوْلَى وَ مَنْ لَمْ یَضَعِ السَّلَامَ مَوَاضِعَهُ هَذِهِ فَلَا سِلْمَ وَ لَا سَلَامَ وَ کَانَ کَاذِباً فِی سَلَامِهِ وَ إِنْ أَفْشَاهُ فِی الْخَلْقِ وَ اعْلَمْ أَنَّ الْخَلْقَ بَیْنَ فِتَنٍ وَ مِحَنٍ فِی الدُّنْیَا إِمَّا مُبْتَلًى بِالنِّعْمَةِ لِیَظْهَرَ شُکْرُهُ وَ إِمَّا مُبْتَلًى بِالشِّدَّةِ لِیَظْهَرَ صَبْرُهُ وَ الْکَرَامَةُ فِی طَاعَتِهِ وَ الْهَوَانُ فِی مَعْصِیَتِهِ وَ لَا سَبِیلَ إِلَى رِضْوَانِهِ إِلَّا بِفَضْلِهِ وَ لَا وَسِیلَةَ إِلَى طَاعَتِهِ إِلَّا بِتَوْفِیقِهِ وَ لَا شَفِیعَ إِلَیْهِ إِلَّا بِإِذْنِهِ وَ رَحْمَتِهِ.(مجلسی ، بحارالانوار ، ج82، ص307.)

ترجمه:

سلام گفتن در انتهای هر نماز ، به معنای ایمنی و امان است وبدین معناست که امر خدای متعال وسنت پیامبر (ص ) را با خضوع وخشوع ادا کرده است ، پس او از بلای دنیا وآخرت ، ایمن باشد . سلام ، اسمی است از اسمای خداوند متعالی ، که آن را در خلقش به ودیعت نهاده ، تا در معاملات وامانات وروابط خود از آن بهره جویند ، ودر دوستی ومعاشرت خویش صادق باشند .

وچنانچه بخواهی سلام را در همان جا که باید به کار بری ومعنای واقعی اش را ادا کنی ، باید از خدا بترسی ودین ، قلب وعقلت را سالم نگه داری وآن را به ظلم وتاریکی گناهان آلوده نکنی وفرشتگان حافظ خویش (کرام الکاتبین ) را با کردار بد ناراحت وملول واز خود بیزار نکنی ، سپس دوستت ودشمنت از تو نرنجد؛ چرا که اگر نزدیکان از دستش در امان نباشند ، آن که از دورتر است مسلّما از دست او در امان نخواهد بود .

پس کسی که سلام را در این مواضع مراعات نکند ، نه سلامش فایده ای دارد ونه تسلیمش . او در سلامش کاذب است ، اگر چه خلق را بسیار سلام گوید .

وباید بدانی که مردمان همواره دستخوش آزمون اند یا در دام محنت گرفتارند . آن که به نعمت آزمون شود ، باید شکر نعمت گوید وآن که به سختی دچار است ، باید صبر پیشه سازد . بدان که کرامت در بندگی خدا وخواری در نافرمانی از اوامر اوست وراهی به رضوان ورحمت خداوند نباشد ، جز به مدد فضل وبخشش او؛ وهیچ وسیله ای برای دست یابی به طاعتش ، جز به واسطه توفیق الهی فراهم نگردد وهیچ شفیعی در پیشگاهش نیست ، جز به اذن ورحمتش .

******

اگر چه ترجمه بسیار روشن است اما بنابر نوع نگاه نویسنده به احادیث روش پیشین را پی می گیریم.

واژه سلام:

سلام به معنی تحیت و دعا برای دیگران و از آداب اسلامی است

سلام در لغت : یعنی چه از هر عیب یا آفت رهیدن و نجات یافتن و در لغت به دو معنا آمده است یکی معنای سلامتی 2- معنای صلح و دستی

معانی سلام در قرآن:

تهیت ودرود (سورهٔ یونس-آیهٔ ۱۰)

سعادت وخوش بختی (سورهٔ مائده-آیهٔ ۱۶)

آرامش (سورهٔ انعام-آیهٔ ۱۲۷)

امنیت (سورهٔ حجر-آیهٔ ۴۶)

سلامت (سورهٔ یونس-آیهٔ ۲۵)

تسلیم شدن (سورهٔ احزاب-آیهٔ ۵۶)

خدا حافظی (سورهٔ طه-آیهٔ ۴۷)

رحمت (سورهٔ قدر-آیهٔ ۵)

 

تگ نگاشت ها:

1-سلام نامی از نام های خداوند و صفتی از صفات جمال حضرت حق است (هُوَ اللَّهُ الَّذِی لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ الْمَلِکُ الْقُدُّوسُ السَّلَامُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَیْمِنُ الْعَزِیزُ الْجَبَّارُ الْمُتَکَبِّرُ سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا یُشْرِکُونَ *سورهٔ حَشر-آیهٔ ۲۳)

2- دریافت ایمنی و سلامت  از خداوند مطلق نیست  تضمین آن مشروط به این است که بنده با دل و جان و با همه وجود فرمانبردار امر الهی و فرمان برولی الله الاعظم حضرت رسول (صلی الله علیه و اله)باشد.

3- سلام امانت الهی در میان انسان است  ودیعه گرانبها از سوی خالق در اختیار خلق او .چگونه از این امانت مراقبت می کنیم.

4- کارکرد این نام و صفت الهی ایمنی و سلامت بندگان در روابط گوناگون زندگی  اعم از روابط اقتصادی و مالی،اجتماعی ،قضایی و...است.روابط انسانی بر اساس سلامت  و صلح و آرامش در میان آدمیان استمرار و عمق می یابد.

5-ارتباطی که محور آن خداوند نباشد بلا و مصیبت و رنج است و مهمترین رنج ها و بلا ها این است که انسان در معرض وسوسه های ابلیس قرار گرفته و اسیر او خواهد شد.

6- نمازگزار در پرتو  صفت  سلام الهی از رنج دوزخ ،فتنه های سهمگین دنیوی، وسوسه خناسان جنی و انسی در امان است.

7- نماز گزار با این باور که اسماء الهی بی نهایتند و او را به بی نهایت سوق می دهند او نیز با برخورداری از صفت سلام ، امنیتی و سلامی بی شائبه و بی دریغ و تمام ناشدنی به مردم جامعه خویش می بخشد. که سلام و اسلام و تسلیم آنگاه به حقیقت نزدیک میشود که خلق الله از اندیشه و رفتار نماز گزار در سلامت بسر برند.

8- حقیقت سلام مدیریت بر خود و برخورداری از تقوی و ناظر درونی از سوی نمازگزار است.

9- حقیقت سلام ،سلامت عقل و دل و دین است. کدام نمازگزاری یقین دارد سلامت این عوامل زندگی رشد تا پایان عمر با او خواهد ماند. پس هیچ سلامی در نماز ها مثل هم نیستند و تکرار نمی شوند. و هر کدام عهدی جدا گانه اند.

10- سهم سلام در امان ماندن و سلامت همه جانبه نزدیکان و خویشان نمازگزار از دیگران بیشتر است(الاقرب فالاقرب)

11- حقیقت سلام نماز در باره کسانی که در دایره مومنین قرار دارند نیز رفتار عادلانه با آنان است.(اعدلوا هو اقرب للتقوی)

12- نماز گزار آن گاه به حقیقت سلام نماز خویش دست می یابد که به لوازم آن (که در بالا به آن اشاره شد)پای بند باشد .

  • سید محمد عبداللهی

قالَ رَسُولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله:

خَمْـسُ صَلَواتٍ مَنْ حافَظَ عَلَیْهِنَّ کانَتْ لَهُ نُورا وَبُرْهانا وَنَجاةً یَـوْمَ الْقِیـامَةِ.

کنز العمال، ج 7، حدیث 18862

رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود:

کسى که بر نمـازهاى پنجگانه محـافـظت و مـراقبت نماید ایـن نـمازها براى او در قـیامت، نـور و وسیـله نجـات او خـواهد بود.

 

واژه شناسی:

نور*: آنچه که در ذات و کون و خود، ظاهر و روشن باشد، و از نظر اثر بیرونی هم، مُظهِر و روشن کننده غیر خود باشد.( ولو این که روشنگر یک مجهول، سؤال، راه معنوی و بازنمودن یک حقیقت باشد نور است و بر آن نور اطلاق می‏شود . مانند علم)

بُرْهَان : ج بَرَاهِین : دلیل ، برهان ، حُجّت ، گواه , نشانه , مدرک , اثبات

حافظ:: حِفَاظاً و مُحَافَظَةً [ حفظ ] على الأمرِ : آن امر را رعایت و مراقبت کرد ، براى کار مواظبت نمود.

 

تک نگاشت ها:

1- بنا بر نص آیات قرآن و روایات ، شفاعت یکی از ابزاردستگیری خطاکاران در قیامت  و موجب نجات  آنان از عذاب الهی است و امامان معصوم نیزاز شفاعت کنندگان ، بی نمازان  و سهل انگاران  در نماز مشمول شفاعت پیامبر و امامان علیهم السلام نمی شوند.1(ونجاه یوم القیامه)

2-مراقبت از نمازهای واجب یومیه نشانه و مدرک دینداری و مسلمانی است(وبرهانا)

3-نمازهای یومیه (نمازهای واجب)  نور افکنی قوی است که موجب روشنی ضمیر،روشنی فطرت الهی و راهیابی نمازگزار می شود.زیرا نور مسیر حرکت و پیرامون شخص را روشن می کند و از افتادن وی در تاریکی و هلاکت جلوگیری می کند.(کانت له نور)

4-روح و جان نمازگزار با مراقبت و محافظت دائمی  نمازهای واجب دائماٌ در حال شارژ و کسب انرژِی می گیرد.(کانت له نور) همانطور که همه موجودات زنده برای بقای خویش به انرژی خورشید نیازمندند.  روح آدمی نیز برای رشد خود به ارتباط دائمی با پروردگار عالم نباز دارد.

5-نمونه های مراقبت و محافظت از نماز:2

-استمرار و مداومت بر انجام نمازها ی واجب

-رعایت آداب نمازدر پنهان و آشکار3

- فراهم آوردن مقدمات نماز مانند انجام دادن درست وضو ، اذان و اقامه

- تلاش در یادگییری معانی و تلفظ درست الفاظ (صحیح خواندن قرائت نماز)

-مراقبت از اوقات نماز وبه تاخیر نینداختن آن به گونه ای که قضاء نشود

-حتی المقدور نماز را در اول وقت آن به جای آوردن

- پرهیز از عجله و شتاب (نماز رباتی و ماشینی نخوانیم) ضرورت توجه به ارتباط با پروردگار4

-به جا آوردن نماز آنطور که نبی خاتم به مسلمانان آموزش داده است و در شریعت از سوی جانشینان ایشان تبیین شده است.

6-در روایاتی محافطت بر نماز به معنی اهتمام بر انجام نوافل و نمازهای مستحب است.5

7-مراقبت و مراعات امر نماز و محافظت از آن دو سویه است .نمازگزاری که امر نماز را رعایت کند و از حدود و آداب شرایط آن به درستی محافظت کند نماز،نیز سپری برای او در برابر وسوسه های شیاطین انسی و جنی و پلیدی ها خواهد بود.(حافظ از باب مفاعله و یکی از کارکردهای آن عمل دو سویه است)6

8-مطابق آیات کریمه وحی محافظت از نماز، نخستین نشانۀ عملی تقوا و معاد باوری است.

9-نماز گزار با اقامه نماز راه مستقیم را می بیند و می یابد نه این که بداند و بفهمد.خاصیت نور دیدن و یافتن شی است نه ادرس و نشانه دادن.(کانت له نورا)

 

بیشتر بیابیم:

 

1پیامبر اکرم(ص) می‏فرمایند: «مَن استَخَفَّ بالصّلاه لا یَرِدُ عَلیَّ الحوضَ لا و اللّه» (آن کس که نماز را سبک شمارد (به خدا قسم) روز قیامت در کنار حوض کوثر، با من ملاقات نخواهد کرد).( بحارالانوار، 83/9.)

 

2حفظ هر چیزى باید مناسب با خودش باشد؛ حفظ مال از دست برد دزد است، حفظ بدن از میکرب است، حفظ روح از آفات اخلاقى نظیر حرص، حسد وتکبّر است، وحفظ فرزند از دوست بد مى‏باشد. امّا حفظ نماز به چیست؟ حفظ نماز، آشنایى با اسرار آن، انجام به موقع آن، صحیح بجا آوردن، فراگرفتن احکام و آداب آن و حفظ مراکز عبادت و تمرکز فکر به هنگام آن است.در حدیثى مى‏خوانیم: نماز به گروهى مى‏گوید: مرا ضایع کردى خدا تو را ضایع کند و به گروهى مى‏گوید: مرا حفظ کردى خداوند تو را حفظ کند.(قرائتی،نور)

 

2امام صادق ـ علیه السلام ـ در بیان معیاری برای شناسایی افرادی که با آن حضرت پیوند مکتبی دارند چنین می‏فرمایند:«اِمتَحِنُوا شِیعَتَنا عِندَ مواقیت الصلوه کیف محافظتهم علیها»( محمد بن الحسن الحر العاملی، وسایل الشیعه، ج4، ص 114، دار التراث العربی، بیروت، 1391 ق.) (شیعیان ما را از دقت آنان در انجام به موقع نمازها شناسایی کنید).

3 پیامبر اکرم (ص) در روایتی چنین می‏فرماید: «من احسن صَلَوتَهُ حین یَراهُ النّاسُ و أَساءَها حینَ یَخلُوا فتلک استهانهٌ»(محدث نورى، مستدرک الوسائل، ج3، 26، مؤسسه آل البیت علیهم السلام قم، 1408 ه.ق.) «آن کس که در مقابل مردم با دقت نماز بخواند و در خلوت بدون دقت نماز گزارد به نماز بی اعتنایی کرده است»

4مردی در حضور امیر المؤمنین(ع)نماز خود را با شتاب به جا می‏آورد. حضرت نگاهی به او کرده و فرمود: چند وقت است اینگونه نماز می‏خوانی؟ او گفت: مدت هاست. حضرت فرمود: مَثَل تو نزد خداوند مثل کلاغی است (که منقار بر زمین می‏کوبد. سجده تو خضوع در برابر خدا نیست. منقار به زمین کوبیدن است) اگر اینگونه بمیری بر غیر ملت و دین پیامبر اکرم، مرده‏ای. سپس حضرت در مورد کم گذاشتن در نماز فرمود: به درستی که دزدترین مردم کسی است که از نمازش بدزدد.( بحارالانوار، 84/242.)

 

5الکافی عن الفُضَیل : سَألتُ أبا جعفرٍ علیه السلام عَن قَولِ اللّه عزّ و جلّ: «الذینَ هُم على صَلَواتِهِم یُحافِظُونَ» قالَ : هِیَ الفَریضَةُ، قلتُ: «الذینَ هُم على صَلاتِهِم دائمُونَ» .حدیث قالَ : هِی النّافِلَةُ .....

کلینی به نقل از فضیل [بن یسار ] ـ : از امام باقر علیه السلام درباره آیه «کسانى که بر نمازهایشان مواظبت مى کنند» پرسیدم ، حضرت فرمود : منظور نماز واجب است . عرض کردم : آیه «کسانى که بر نمازشان مداومت مى ورزند» چه؟ فرمود : منظور نماز نافله است.المیزان عربی ج 15

6شیطان از مومنی که نمازهای پنجگانه را در وقتشان محافظت کندهمیشه خائف و هراسناک است پس چون آنها را ضایع نماید شیطان بر او دلیر شود واو را داخل در گناهان بزرگ میکند.عیون اخبار الرضا باب 30 حدیث 21

«...وَ الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِالآخِرَةِ یُؤْمِنُونَ بِهِ وَ هُمْ عَلَى صَلاَتِهِمْ یُحَافِظُونَ » (انعام/92)

«...آنها که به آخرت ایمان دارند و به آن(قرآن) ایمان می‌آورند و بر نمازهای خویش، مراقبت می‌کنند.»

* هر چه که در ذات خود، ظاهر و روشن است و هر چیزی را ظاهر و روشن می‏سازد ـولو این که روشنگر یک مجهول، سؤال، راه معنوی و بازنمودن یک حقیقت باشد نور است و بر آن نور اطلاق می‏شود.

به همین دلیل گفته می‏شود: علم نور است، زیرا هم در ذات خود ظاهر است و هم در پرتو علم است که می‏توان بسیاری از راه‏ها را شناخت و مجهولات را کشف کرد، چرا که علم روشنگر نیز هست. بنابراین، نباید پنداشت که واژه «نور»، تنها بر امور حسی و چیزی که دارای فوتون‏های به خصوصی است و در علم فیزیک از کم و کیف آن بحث می‏شود، اطلاق می‏گردد، بلکه این تنها یکی از مصادیق بارز و روشن این واژه است.

با توجه به این توضیح، می‏توان بر «وجود» نیز «نور» اطلاق کرد؛ زیرا وجود در ذات خود امری ظاهر و روشن بوده و با تعلق «وجود» به اشیا، آنها نیز ظاهرگری و روشنگری می‏کنند. به هر حال، نور هم بر نور حسی، اطلاق می‏شود و هم بر نور فراحسی و چه بسا که نور حسی، از نور غیبی فروغ و نور می‏گیرد.

نور حق بر نور حس راکب شود

 آن گهی جان سوی حق راغب شود

سوی حسی رو که نورش راکب است

حس را آن نور نیکو صاحب است

نور حس را نور حق تزیین بود

 معنی نور علی نور این بود

نور حسی می‏کشد سوی ثری

نور حقش می‏برد سوی علی

زآن که محسوسات دونتر عالمی است

 نور حق دریا و حس چون شبنمی است

مثنوی، دفتر 2، ابیات 1290 و 1292 ـ 1295

 


  • سید محمد عبداللهی

امام صادق(سلام الله علیه):


 صَلاةُ مُتَطَیِّبٍ أفضَلُ مِن سَبعینَ صَلاةً بِغَیرِ طیبٍ


نماز شخص خوشبو برتر از هفتاد نماز بدون بوى خوش است.


(الصلاة، ص51، ح148)
**************

چرا ما نماز «ظهر و عصر» و یا «مغرب و عشا» را یکجا و در یک وقت به جا مى آوریم، در صورتى که هریک از این نمازها براى خود وقت خاصّى دارد؟!

 

جاى بحث و گفتگو نیست که اقامه نماز در پنج وقت و اداى هر نماز در وقت فضیلت خود شیوه پیامبر و پیشوایان دیگر و عموم مسلمانان صدر اسلام بوده و آنان غالباً پنج نماز را در پنج وقت مى خواندند.

در این مطلب سخنى نیست; ولى سخن این جاست که آیا «تفریق» و فاصله افکندن میان نمازها - چنان که بسیارى از فقهاى اهل تسنّن قائل هستند - واجب است یا این که امرى است مستحب و بسان سایر مستحبّات که انسان در فعل و ترک آن مختار است، اجبارى بر یک طرف در کار نیست - اگر چه انجام آنها بطور جداگانه بهتر مى باشد؟

دانشمندان شیعه به پیروى از احادیثى که از عمل پیامبر حکایت مى کند و از روایاتى که از پیشوایان بزرگ اسلام رسیده است و به پیروى از ظواهر آیات قرآن، در تمام اعصار اسلامى، تفریق میان نمازها را مستحب دانسته و به مردم مى گفتند که فاصله انداختن میان نمازها و اقامه هر نمازى در وقت فضیلت خود مستحب و افضل است و در عین حال مى توان این مستحب را ترک نمود و معناى مستحب همین است.

البتّه جمع میان دو نماز، نه به این معنا است که یکى را در وقت دیگرى مى خوانیم، مثلا اگر نماز مغرب و عشا را در سر شب خواندیم، چنین نیست که عشا را در غیر وقت خود به جا آورده باشیم، بلکه هر دو نماز را در وقت مشترک خود گزارده ایم; زیرا از آغاز مغرب تا نیمه شب، وقت هر دو نماز است (جز این که از اوّل مغرب به اندازه سه رکعت، به نماز مغرب اختصاص دارد، و از آخر به اندازه چهار رکعت به نماز عشا; و باقیمانده وقت میان هر دو نماز مشترک است) و ما هر موقع عشا را در کنار نماز مغرب - یعنى اوّل شب - و یا مغرب را در آخر وقت کنار نماز عشا بخوانیم، هر دو را در وقت خود به جا آورده ایم، ولى مستحب است که نمازگزار، نماز مغرب را سر شب و نماز عشا را پس از زوال شفق به جا آورده و اگر کسى این شرط را رعایت نکند، فقط یک مستحب را ترک کرده است.

 

چرا جمع میان دو نماز جایز است؟

دلیل و گواه ما بر جواز جمع میان دو نماز احادیثى است که از پیشواى ششم حضرت صادق(ع) نقل شده است و مرحوم شیخ حرّ عاملى این احادیث را در کتاب خود (1) گرد آورده است.

ولى باید توجّه داشت که تنها محدّثان شیعه نیستند که این احادیث را نقل نموده اند، بلکه محدّثان اهل تسنّن نیز روایات مربوط به جواز جمع میان نمازها را - حتّى در مواقعى که عذرى در پیش نیست - از پیغمبر گرامى اسلام (ص) نقل کرده اند و در حدود ده روایت در کتاب هاى معتبر خود از ابن عبّاس و معاذ بن جبل و عبدالله بن مسعود و عبدالله بن عمر ذکر نموده اند که فقط به ذکر برخى از آنها اکتفا مى کنیم:

1- محدّث معروف جهان تسنّن، احمد حنبل، در کتاب معروف خود از ابن عبّاس نقل مى کند: «صلّى رسول الله (صلى الله علیه وآله) الظّهر و العصر جمیعاً، و المغرب و العشاء جمیعاً من غیر خوف ولا سفر; رسول خدا (صلى الله علیه وآله) نمازهاى ظهر و عصر، و مغرب و عشا را با هم در یکجا، بدون داشتن عذرى مانند ترس از دشمن و مسافرت به جا آورد». (2)

2- باز همان محدّث از طریق جابر بن زید از ابن عبّاس نقل مى کند: «من با پیامبر اکرم (ص) هشت رکعت نماز ظهر و عصر و هفت رکعت نماز مغرب و عشا را یکجا به جا آورده ام» و این حدیث از ابن عبّاس به عبارت هاى گوناگونى نقل شده است.

3- و نیز در کتاب خود از عبدالله شقیق نقل مى کند: «روزى ابن عبّاس براى مردم خطابه اى ایراد مى کرد و سخنرانى او به اندازه اى طول کشید که ستارگان در آسمان پیدا شدند، مردى از «بنى تمیم» برخاست و به عنوان اعتراض گفت: الصّلوة، الصّلوة; اکنون وقت نماز مغرب است و ادامه سخن سبب مى شود که وقت آن سپرى گردد. ابن عبّاس به وى گفت: من به سنّت و روش پیامبر (صلى الله علیه وآله) از شما آشناترم، مى دیدم که پیامبر خدا نماز ظهر و عصر و نیز مغرب و عشا را با هم مى خواند. راوى مى گوید من در این مطلب به شکّ و تردید افتادم، جریان را به ابوهریره گفتم. او گفتار ابن عبّاس را تصدیق کرد». (3)

4- محدّث معروف مسلم بن الحجّاج القشیرى متوفّاى سال 261 هجرى قمرى، یک باب در صحیح خود به عنوان «جمع نماز در حضر» منعقد نموده و چهار روایت در این زمینه که سه روایت از آن به «ابن عبّاس» و یکى به «معاذ بن جبل» منتهى مى گردد نقل نموده است; (4) و مضمون این چهار حدیث با آنچه نقل کردیم یکى است و در این روایات به نکته تازه اى اشاره شده است و آن این که:

وقتى راوى از علّت این جمع مى پرسد، وى در پاسخ مى گوید: «اراد ان لا یحرج امّته; خواسته امّت خود را به زحمت و مشقّت نیفکند».

این تعلیل در روایات شیعه نیز وارد شده است و در روایاتى که از امام صادق(علیه السلام) در این باب نقل شده، این نکته نیز موجود است. (5)

5- روایات این مسأله (جمع میان دو نماز) منحصر به ابن عبّاس و «معاذ» نیستند، «طبرانى» از «عبدالله بن مسعود» نقل مى کند که پیامبر خدا میان نمازهاى ظهر و عصر و مغرب و عشا را براى این که امّت وى به زحمت نیفتند جمع نمود. (6)

عین این مطلب از عبدالله بن عمر نیز نقل شده است; وى مى گوید: «پیامبر در حالى که مسافر نبود، میان دو نماز جمع نمود تا امّت وى در مشقّت نباشند» (7)

اینها قسمتى از احادیثى است که محدّثان اهل تسنّن در کتاب هاى حدیث و تفسیر خود نقل کرده اند و همگى حاکى از این است که جدا خواندن نمازها امرى مستحبى است و اگر روزى دیدیم که مراعات این مستحب به اصل اداى فریضه لطمه مى زند، به دستور خود پیامبر مى توانیم ترک کنیم - یعنى هر دو را با هم به جا آوریم.

امروز در بسیارى از مناطق، وضع زندگى طورى تنظیم شده که مراعات این استحباب، موجب مشقّت شده است و چه بسا سبب مى شود که گروهى از انجام اصل نماز سرباز زنند. در این موقع با الهام گرفتن از راهنمایى خود پیامبر، مى توان براى مراعات «اهم» مسأله تفریق را ترک نموده و هم اکنون بسیارى از فقهاى اهل تسنّن همین نظر را دارند، ولى به ملاحظاتى از اظهار نظر خوددارى مى کنند. (8)

 

 

------------------------------------------------------------

1. وسائل الشّیعه، کتاب صلوة، باب هاى مربوط به وقت نماز (باب 32 و 33)

2. مسند احمد بن حنبل، ج 1، ص 221.

3. مسند احمد بن حنبل، ج 1، ص 251 و قریب به این مضمون را زرقانى شارح کتاب «موطا مالک» در شرح خود ج 1، ص 263، آورده است.

4. صحیح مسلم، ج 2، ص 151.

5. وسایل الشّیعه، کتاب صلوة، ابواب وقت، باب 32، حدیث هاى 2 و 3 و 4 و 7.

6. شرح موطا زرقانى، ص 263.

7. کنز العمّال، ص 242.

8. برگرفته از کتاب: پاسخ به پرسش های مذهبی، ناصر مکارم  شیرازی

 

  • سید محمد عبداللهی

صحیحه فضیل بن یسار،عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ: بُنِیَ الْإِسْلَامُ عَلَى خَمْسٍ عَلَى الصَّلَاةِ وَ الزَّکَاةِ وَ الصَّوْمِ‌ وَ الْحَجِّ وَ الْوَلَایَةِ وَ لَمْ یُنَادَ بِشَیْ‌ءٍ کَمَا نُودِیَ بِالْوَلَایَةِ فَأَخَذَ النَّاسُ بِأَرْبَعٍ وَ تَرَکُوا هَذِهِ یَعْنِی الْوَلَایَةَ1.(الکافی- جلد2- صفحه18)

بنای اسلام بر پنج چیز است: صوم و صلاه و حج و زکات و ولایت و به هیچ یکی از آن پنج تا آنگونه تاکید نشده که به ولایت تاکید شده ولکن (عموم) مردم به چهارتای اولی روی آورده اند و ولایت را رها کرده اند.

تگ نگاشت ها:

1-جامعه متوازن و رشد یافته مبتنی بر فرهنگ اسلامی جامعه ای است که در عین ارتباط عمیق با خداوند در قالب اقامه نماز و انجام خودسازی های دیگر از قبیل روزه و حج، از وضعیت اقتصادی و معیشتی جامعه نیز باخبر است و برای بهبود آن تلاش می کند و قدم برمی دارد. (نماز و زکات همسایه یکدیگرند و هریک بدون دیگری قبول نیست)رسیدگی به محرومان خود از دینداری به شمار می آید.

2-اقامه نماز به عنوان فصل مشترک در همه روایاتی که سنگ بنای ساختمان زیبای دین در آن یاد شده ، دیده می شود.(روایات نقل شده در منابع سنی و شیعه) و این نکته بیانگر شاخص بودن اقامه نماز در دینداری مسلمانان به شمار می آید.

3- نماز از احکام اولیه اسلام است و سابقه تشریع آن به آغاز بعثت پیامبر خاتم بر می گردد.2.

4 اسلام همان تسلیم فرمان پروردگاربودن است که مجموعه کامل آن به وسیله حضرت محمد صلی الله علیه وآله در اختیار انسان قرار گرفته است . پذیرش مجموع آن اسلام است ،اسلام فاقد هر یک از نماز و روزه و زکات و حج و ولایت اسلام کامل نیست این ساختمان نازیبا و نامطمئن است.

5-الگوی عملی انجام صحیح فرامین خداوند ،وجود انسان کامل و رهبری معصوم علیه السلام است .بنابر این مدیریت رشد و سامان بخشی ارتباطات چهارگانه بشری (ارتباط با خود،خالق،همنوع،طبیعت )با انسان کامل و ولایت رهبری منصوب از طرف خداوند است.

6- با مضمون و محتوای روایت فوق ، روایات فراوانی با تعابیر متفاوت ولی نزدیک به هم در منابع شیعی وجود دارد. به اندازه ای که می توان گفت این روایت "مستفیض"3. است. و درعمده روایات اهل سنت موضوع "ولایت" به عنوان یکی از زیر بناهای اسلام دیده نمی شود و به جای آن شهادت به یگانگی خداوند و رسالت حضرت محمد صلی الله علیه وآله ذکر شده است.4.

7- همانطور که نمی توانیم بر روی شن و ماسه و زمین های سست ساختمانی ماندگار و بی خطر بنا کنیم ،انجام عبادات ناقص وظاهری و با انگیزه های غیر خدایی نیز خطر آفرین و دور کننده ما از هدف اصلی آن (که رشد و بالندگی انسان است) می شود.

8-برای داشتن یک ساختمان محکم و ماندگار و زیبا و آرامش بخش از نقشه مهندسی درست علمی ، مصالح و مواد درجه یک و سالم و مهندس آگاه و مجرب استفاده می کنیم. برای اقامه یک نماز خوب باید به پیش نیازها ی آن توجه کنیم ،به زمان و نحوه و کیفیت حضور وانجام آن دقت داشته باشیم .به تعهدات نمازخوانی درارتباطات فردی و اجتماعی پایبند باشد. به چگونگی قرائت و آداب درونی و بیرونی نمازتوجه کند. به چرایی انجام آن و مسائلی که انسان را در درست به جای آوردن آن رشد و تعالی می بخشد بیاموزد و اندیشه کند .

 

بیشتر بیابیم:

  1. صحیحه زراره"عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ: بُنِیَ الْإِسْلَامُ عَلَى خَمْسَةِ أَشْیَاءَ عَلَى الصلاة و الزکاة وَ الْحَجِّ وَ الصَّوْمِ وَ الولایة قَالَ زرارة فَقُلْتُ وَ أَیُّ شَیْ‌ءٍ مِنْ ذَلِکَ أَفْضَلُ فَقَالَ الولایة أَفْضَلُ لِأَنَّهَا مِفْتَاحُهُنَّ وَ الْوَالِی هُوَ الدَّلِیلُ عَلَیْهِن. امَا لَوْ أَنَّ رَجُلًا قَامَ لَیْلَهُ وَ صَامَ نَهَارَهُ وَ تَصَدَّقَ بِجَمِیعِ مَالِهِ وَ حَجَّ جَمِیعَ دَهْرِهِ وَ لَمْ یَعْرِفْ ولایة وَلِیِّ اللَّهِ فَیُوَالِیَهُ وَ یَکُونَ جَمِیعُ أَعْمَالِهِ بِدَلَالَتِهِ إِلَیْهِ مَا کَانَ لَهُ عَلَى اللَّهِ جَلَّ وَ عَزَّ حَقٌّ فِی ثَوَابِهِ وَ لَا کَانَ مِنْ أَهْلِ الْإِیمَانِ" (دعائم الاسلام ح 15)

‌ زراره سوال کرد که کدام یک از اینها افضل و بهتر اینهاست. فرمود ولایت برای اینکه ولایت کلید این اعمال است و نماز بی ولایت بی نمازی است و عبادت نیست،‌ نوعی حقه بازی است. والی دارای ولایت اللهی راهنما به سوی حقیقت این عبادت است. اگر کسی شب زنده دار و روز بپادار نماز باشد و حجش مستمر و صدقه فراگیر، بدون ولایت ثوابی از خدا طلب نمی کند و اهل ایمان نیست.

امام صادق علیه السلام:

أثافِیُّ الإِسلامِ ثَلاثَةٌ: الصَّلاةُ، وَالزَّکاةُ، وَالوِلایَةُ، لا تَصِحُّ واحِدَةٌ مِنهُنَّ إلّا بِصاحِبَتَیها؛

( الکافی: ج ۲ ص ۱۸ ح ۴)

سه چیز، سنگِ بناى اسلام‌اند: نماز، زکات و ولایت، و هیچیک جز به همراه بقیّه درست نیست.

  1. تشریع نمازهای پنجگانه، همزمان با جریان معراج پیامبر (ص) و قبل از هجرت رسول بین سالهای پنجم و دهم بعثت بوده است. (وسائل الشیعه، کتاب الصلاة، باب 2، باب وجوب الصلوات الخمس، ج 4، ص 10)
  2. در اصطلاح به حدیثی گفته می شود که راویان آن بیش از سه نفر و کمتر از حد تواتر باشد.
  1. عن أبی عبد الرحمن عبد الله بن عمر بن الخطاب رضی الله عنهما قال : سمعت رسول الله صلى الله علیه وسلم یقول : ( بنی الإسلام على خمس : شهادة أن لا إله إلا الله ، وأن محمدا رسول الله ، وإقام الصلاة ، وإیتاء الزکاة ، وحج البیت ، وصوم رمضان ) الحدیث 7 / صحیح البخاری
  • سید محمد عبداللهی

بی مقدمه سراصل مطلب می روم ، البته این بار از زاویه ای دیگر و چند ثانیه درنگ و مکث بیشتر در این سخن نورانی دقت می کنیم.

 

قالَ رَسُولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله:

اَوَّلُ مَا افْتَرَضَ اللّهُ عَلى اُمَّتى الصَّلواتُ الْخَمْسُ،

 وَاَوَّلُ مایُرْفَعُ مِنْ اَعْمالِهِمُ الصَّلواتُ الْخَمْسُ،

 وَاَوَّلُ مایُسْأَلْونَ عَنْهُ الصَّلواتُ الْخَمْسُ.

(کنزالعمال ، ج 7، حدیث 18859)

 ترجمه:

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: نخستین چیزى که خداوند بر امّت من واجب کرد نمازهاى پنجگانه است، و نخستین عملى که از آنان بالا برده مى شود، و از آنان سئوال مى شود همان نماز است.

 

The Messenger of Allah (peace be upon him and his progeny) said: “The first thing that Allah made obligatory upon my Ummah was the five prayers; and the first thing from their acts of worship that shall be taken up will be the five prayers; and the first thing that they will be questioned about will be the five prayers.”

Kanzul `Ummal, Volume 7, Tradition 18859

 

تک نگاشت:

 

1-     واژه (اول) نخستین، دلالت بر جایگاه بی بدیل نمازدر شاخصه دینداری است.

2-     در مقام بازپرسی نخست از مهمترین ها می پرسند و نمازنخستین پرسش پرونده عملکرد انسان در دنیا ست .نخستین پرسش از نماز نشانه شاخص اهمیت آن در مجموعه آموزه ها و رفتارهای دینی است.

3-     نمازهای پنجگانه درشبانه روز واجب الهی بر تمامی مسلمانان است و حکمی است غیر قابل تغییرو تبدیل.(افترض....علی امتی)

4-     نفس پرسش از نمازدر عالم برزخ و رستاخیز در زنجیره دین داری و تدین فرد ما را به تفکر در باره اهمیت آن وا می دارد!

5-     پرسش از وضعیت نمازدر برزخ و قیامت همگانی است و استثناء بردار نیست(یُسئَلونَ)

6-     همانطور که در عالم ملک و تکلیف (در این دنیا) نمازصورت وظاهرملکی دارد در عالم ملکوت نیز باطن و حقیقتی دارد و یک امر قراردادی اعتباری نیست . زیرا عالم پس از مرگ عالم اعتباریات و امور قراردادی نیست .بنابر این پرسش نیز از امور حقیقی درست است.

7-     تمامی احکام ورفتارهای دینی دارای حقیقتی هستند  و در جایگاه حقیقی خویش در عالم های مخصوص به خود قرار می گیرند .ونماز نخستین عمل و رفتاری است که حقیقت آن در جایگاه صداقت در پیشگاه پروردگار قرار می گیرد .

8-     گویی نماز به عنوان ریسمانی محکم  هنگامی که بالا برده می شود دیگر اعمال آدمی را نیز به دنبال خود بالا می برد.

9-     در مجموعه نظام هستی فرشتگانی هستند که مراقب ما هستند و همه اعمال ما را رصد و مراقبت می کنند و آنان حقیقت عمل را از کم یا زیاد، خالصانه و ریایی، و... ثبت و ضبط می کنند و در جای خود نگه می دارند و بالا می برند یا بر سر کننده ی آن می کوبند.

10-دین مجموعه ای از اعمال و رفتارهای مبتنی بر اعتقاد به نظام توحیدی است که باید با هم دیده شود(اعمالهم) و این مجموعه با این که هر جزء آن در جای خود از اهمیت برخوردار است اما برخی از اجزاء نسبت به دیگراجزاء نقش کلیدی و اساسی دارند.و نماز و ولایت امام معصوم از اجزایی است که اگر نباشد کل مجموعه آسیب می بیند.

 

 

  • سید محمد عبداللهی