قنوت

به یاری خداوند متعال و همکاری دوستان بزرگوار در این صفحه در باره معارف و آموزه های دین اسلام به ویژه نماز با هم به بحث می پردازیم

دنبال کنندگان ۱ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
آخرین نظرات
  • ۲۰ مهر ۹۴، ۱۱:۵۸ - فرشاد اشتری
    زیبا...

۱۲ مطلب با موضوع «آداب نماز» ثبت شده است

عبادت مثل قرص آنتی بیوتیک نیست که شما سواد داشته باشی یا نه و اثر خودش را بگذارد . بر اساس معرفت ، توجه شما و علاقه ی شما ، اثر بیشتری در شما می تواند داشته باشد . در هرکسی عبادت این جوری اثر می گذارد .

 از مربیان ورزش شنیده ایم که وقتی انسان شروع به ورزش می کند و شروع به حرکت میکند ، اولین حرکت ها حساب نمی شود . ورزش و تربیت بدنی کنتور نمی اندازد . از یک جایی که ضربان تغییر کرد و خستگی میخواهد به سراغ شما بیاید و عضلات راحت جابجا نمی شود و از آنجا که تاثیرات را روی عضلات می بینی ، آنجا ورزش آغاز میشود . و اِلا تا آنجا حرکت عادی روزانه ی شما بوده است . در عبادت ، روزهای اولی که نماز را شروع می کنیم از آنجایی که خسته می شویم و حوصله نداریم و بعد مقاومت میکنیم ، اراده می کنیم و فکر و انگیزه جور می کنیم برای اینکه این کار را انجام بدهیم ، از آن زمان تربیت می خواهد شروع بشود .

لذا اصل اساسی در عبادت استمرار و یکسانی است . بعضی ها عبادت دعا را تفریحی به سراغش می روند . اثر کمتری روی آنها دارد . شما می خواهید دعای کمیل بخوانید . بگویید : یکسال دعای کمیل می خوانم ، ببینیم آدم می شوم یا نه ؟ یا اینکه یک سال ماهی یکبار میخوانم . یک برنامه . یا هر روز دعای عهد بخوانم . این یک انگیزه است . 

یا اینکه می خواهم نمازم را با اقامه بخوانم . بدون اذان و اقامه نماز نخوانم . نمازم را اول وقت بخوانم . تعقیبات اضافه کنم . یا نماز شب را شروع کنم . این استمرار است . تا یکسال باید برنامه ی تربیتی خودت را استمرار بدهید . هفته ی اول انگیزه داری . از هفته ی دوم خسته می شوید و از هفته ی سوم اثرش را می گذارد . بعد شما مقابل این خستگی مقاومت می کنید و ادامه می دهید . وقتی مقاومت می کنید ، افکار نو و جدیدی را اضافه می کنید . انگیزه های مرده ای را در دلت زنده می کنی مثل اینکه آنها را آب می دهی و یک رویش هایی در قلبت هست . ضعفای قلبت قوی می شوند ، سیدهای قلبت قوی می شوند ، خوبی های قلب تو که همان سادات هستند جان می گیرند ، قدرت پیدا میکنند . بعد از یک هفته بی انگیزگی از بین می رود . دوباره بی انگیزه میشوی . این نوسانات هست . دوباره برای انگیزه سازی باید تلاش مضاعفی بکنید . در ترک عمل خودت را مجازات می کنی و دوباره با انگیزه می شوی و انسان ادبار واقبال قلب دارد تا آخر سال روح تو بزرگ میشود و تو یک چیز دیگری می شوی . قرآن که می خوانند ، اشکت جاری میشود . 

گاهی انسان وقتی لذت می برد ، سراغ عبادت می رود و بعد ول می کند ، او روح خودش را بزرگ نمیکند . هرکسی دوست دارد بعضی مواقع گریه کند . این ارزش ندارد و کار تربیتی نیست . او خودش را تخلیه کرده است . کار تربیتی این است که وقتی از عبادت خصوصا عبادت با برنامه و عبادت واجب خوشم نیامد ، آنرا مرتب انجام بدهم . نمازم را مودبانه ، سر وقت ، درست و حسابی بخوانم ، همین واجب است . همین را با رغبت اندیشه بجا آوردیم و مشت بر دهان قسمتهای بد قلب خودمان بزنیم ، آنگاه بعد از مدتی با آن نوسانات به آن مرحله می رسیم .

شما گاهی چیزی در خانه گم میکنید و می گویید : یقین دارم در خانه هست و خیلی می گردید تا آنرا پیدا کنید . هر وقت بی انگیزه شدید بگویید : همین جا است ، باید بگردم و پیدا کنم . ولی امان از تنبلی . دوست دارم برنامه ای تربیتی بسازند که بگویند : این برنامه هیچ جذابیتی ندارد . ما می خواهیم مدتی موعظه ای را تکرار کنیم . مثلا فقط در مورد معاد و کسی برنامه ی تربیتی برای خودش بگذارد نه بخاطر جاذبه ی آن برنامه . ما گاهی اوقات سخنرانی انجام میدهیم که بدون جاذبه است . ولی خیلی افراد اینها را گوش می کنند . خیلی ها دنبال سخنرانی جذاب می گردند . این کار خیلی غلطی است . سخنرانی و معنویات بازار سیاه پیدا کرده است . آیا باید کسی ما را سرگرم بکند که جذب خدا بشویم ؟ ما اینقدر وضع مان خراب است ؟ شما باید مسجد محل بروید و بگویید حاج آقا قسمتی از سوره ی واقعه را برای شما بخواند و ترجمه کند . بعد اشک بریزند . این جلسه ، جلسه ی عالی است . نه جایی که خیلی رونق دارد بروید . قدم های شما روی شما اثر می گذارد . نه اینکه من با جاذبه های سخن ، دلبری کنم و او را نگه دارم . من قسمت هوس او را تحریک می کنم .

زیباترین نماز زندگیت رو بخون!

  • سید محمد عبداللهی

سجده ی زیبا

۱۵
اسفند

مرحوم آیت الله مجتهدی تهرانی (ره) در تفسیری زیبا از سجده انسان می فرمایند:

زیباترین حس سجده این است که تو در گوش "زمین" پچ پچ می‌کنى، اما در "آسمان" صدایت را می‌شنوند.







#سجده-نماز-آیت الله مجتهدی
  • سید محمد عبداللهی

هـــر آن کــــه جانب اهـــل خدا نگــه دارد

خـــداش در همـــه حـــال از بلا نگــــــه دارد

***************

حافظ وظیفه ء تو دعا گفتن است بس

در بند آن مباش که نشنید یا شنید

***************

یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِذا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلاةِ فَاغْسِلُوا وُجُوهَکُمْ وَ أَیْدِیَکُمْ إِلَى الْمَرافِقِ وَ امْسَحُوا بِرُؤُسِکُمْ وَ أَرْجُلَکُمْ إِلَى الْکَعْبَیْنِ.» مائده:6.»

ای کسانی که ایمان آورده اید، چون به(عزم) نماز بر می خیزید، صورت و دستهایتان را تا آرنج بشویید، و سر و پاها را تا برآمدگی مسح کنید.

... و سخنی کوتاه در رمز و راز مسح

معنای مسح سر این است که خدایا هر خاطره باطلی که من در سر پروراندم الآن دارم آن را تطهیر می کنم  و شستشو می کنم تا با مغز پاک، سر پاک، خاطرات پاک به حضور تو بیایم ؛  با مسح پا هم عرض می کند خدایاهر جایی که نباید می رفتم و قدم گذاشتم، هر قدمی که نباید برمی داشتم و برداشتم  هر اقدامی که مورد رضایت و خشنودی تو نبود به سویش رفتم من دارم این پا را از آنها پاک می کنم تا به زیارت و دیدار تو بیایم . معنای وضو این است معنای مسح سر این است معنای مسح پا این است.

**********************

... و سخنی کوتاه در اثربخشی نماز

 اگر کسی بعد از گذشت مدت ها نماز خواندن در خود عروجی احساس نکرد بداند در جای دیگر مشکل دارد.

نماز ﴿إنَّ الصَّلاةَ تَنْهَی عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنکَر) است یا رفع است و یا دفع، یا نمی گذارد انسان  به تباهی تن در بدهد یا اگر آلوده شد انسان را تطهیرو پاکیزه می کند. اگر کسی ـ خدای ناکرده ـ با خواندن نماز نه از رفع خطر بهره ای برد و نه از دفع خطر، او هنوز به مرحله ﴿تَنْهَی عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنکَرِ﴾ نرسیده این نماز دیگر «الصلاة معراج المؤمن» نیست؛  اگر ـ انشاءالله الرحمن ـ توانست از فحشا و منکر برهد، آلوده نباشد، با زبان طیّب و طاهر با چهره طیّب  و طاهر با سر طیّب و طاهر با پای طیّب و طاهر به زیارت خدای سبحان برود آن وقت نماز او می شود  الصلاة معراج المؤمن»


  • سید محمد عبداللهی

خدایی داریم که درمهربانی، دومی ندارد!


هرچه اوخوب خدایی میکند،

ما ولی افتضاح است حال وروزبندگی مان!


برگردیم به آغوشش!

باقی مسیرها مسدوداست!

و نماز همان مسیر همیشه باز به مقصد و مقصود است.


  • سید محمد عبداللهی
  • سید محمد عبداللهی

حال خوش!

۱۸
آذر

 استاد بزرگواری می فرمود:
در همین زمان های نزدیک ما تاجر ثروتمندی حرم امام رضا (ع) مشرف شده بود . چند روزی زیارت رفته بود . دریغ از یک قطره اشک ، انواع زیارت ها را می خواند ولی می دید خبری نیست و حالی در آن نیست . دید که فایده ندارد . بلیط برای برگشت گرفت . چند ساعت به پرواز مانده به بود و داشت در خیابان می رفت . پیرمردی را دید که گاری دستی در دستش است و بارش خیلی سنگین است و نمی تواند آن را ببرد . جلو رفت و به او کمک کرد و گفت : کمتر بار بزن که بتوانی ببری . گفت : ای آقا من دختر دم بخت در خانه دارم و منتظر جهیزیه است و خانمم گفته تا پول جهیزیه را نیاوردی به خانه برنگرد ، مجبورم کار بکنم . در ذهن تاجر جرقه ای زد و گفت میشود که من دنبالت بیایم . بار را خالی کردند و به خانه ی پیرمرد رفتند و دید که او راست می گوید و زیر بار زندگی خم شده است. یک چک کشید و پول جهیزیه ی آن دختر را داد . و مقداری هم به او داد تا سرمایه پیرمرد بشود . وقتی او از خانه بیرون می آمد اشک هایی بود که بدرقه اش می کرد . پیرمرد گفت : من چیزی ندارم که به تو بدهم ، امیدوارم امام رضا (ع) به تو جزای خیر بدهد و عاقبتت بخیر بشود . او رفت که آخرین زیارت وداع را بکند . وقتی به زیارت آمد چشمانش مثل چشمه جوشید . و طعم زیارت با معرفت را چشید . وقتی سرمایه ها را در راه خدا خرج کردی و این نتیجه را هم میگیری که زیارت با معرفت هم نصیب تو میشود .(جناب حجت الاسلام والمسلمین عالی در برنامه سمت خدا)



پ . ن:
اگر دوست داریم وقتی نماز بخونیم حال خوشی داشته باشیم و از نماز خوندمون لذت ببریم.


1- رفاقت مون را با خدا قبل از نماز درست کنیم.
2- دست به خیر باشیم تا جایی که از دستمون بر میاد به دیگران بدون هیچ انتظارو توقعی کمک کنیم.
3- مسجدی که یکی از صاحب نفسان در اون نماز میخونند رو شناسایی کنیم و یه هفته ، ده روزی با اون مسجد و امام جماعتش همراه بشیم.
4- سعی کنیم دعای خیر دیگران به خصوص پدر و مادر رو پشت سر خودمون داشته باشیم.


ببینیم

  • سید محمد عبداللهی

جناب حاج سید هاشم موسوی حداد در سال 1318 ق. در کربلا چشم به جهان گشود.
پدرش سید قاسم و مادرش زنی از قبیله جنابی های کربلا به نام هدیه می باشد.
جدش سید حسن از شیعیان هند بوده و به کربلا مهاجرت کرده است. در آنجا به سقایی مشغول و به حیا و پاکدامنی زبانزد بوده است.
از حکایتهای عبرت آموزجد ایشان آنکه:
اعراب غیرتمند اطراف کربلا بعضی اوقات زنان خود را به همراه آقا سید حسن به کربلا می فرستادند تا لوازم مورد نیاز را تهیه کنند.
در تمام راه تا شهر کربلا حتی یک بار هم بی اختیار نگاه سید حسن به آنها نمی افتاد و این نشان از شدت احتیاط و توجه وی داشت. ایشان در کربلا خانه ایی را سقایی می کرد به قدری در هنگام آب رسانی خویشتن دار بود که از وقت داخل شدن به منزل تا خارج شدن سرش را به طرف دیوار بر میگرداند تا زنی را نبیند خواه در آن منزل کسی باشد یا نباشد.

--------------------

حاج سید هاشم حداد، زندگیش با فقر و سختی می گذشت.
حدود دوازده سال در منزل پدر زن خود زندگی می کرد. چنان زندگی زاهدانه داشت که می گوید ما زیرانداز و روانداز نداشتیم و در سرما برای گرم نگهداشتن خود، نیمی از زیلوی کف پوش اتاق را به روی خود می انداختیم.

ایشان با جدیت مشغول کار بود؛ ولی مراجعه فقیران و نسیه دادن به مشتریها که گاهی بر نمی گرداندند و نصف کردن در آمد با شاگرد خود، چیزی برای وی باقی نمی گذاشت.
حال ایشان به گونه ای بود که نمی توانست بر خلاف این رویه عمل کند؛ چرا که استفاده از محضر استاد عارف علامه قاضی چنین اجازه ای به ایشان برای جمع مال و رد فقیر و نسیه ندادن به ایشان نمی داد.

ایشان به نیازمندی که می رسید، دست در جیب می کرد و بدون شمارش پول می داد و گاهی هر چه داشت به آن مستمند می داد.
از خدمت کردن به دوستان بسیار خوشحال می شد و از هیچ کاری چه تهیه کردن غذا، شستن ظرف ها و جارو کردن اتاق فروگذار نمی کرد. در هدیه دادن دست بازی داشت و به دوستان هر چه بود می داد. سجاده، تسبیح، انشگتر. به طور معمول از فروشندگان فقیری که کنار صحن می نشستند، خرید می نمود و همیشه از عطر استفاده و اغلب در اتاقش عود روشن می نمود. غذایش نان با کمی سبزیجات بود.

------------------------

شبها که معمولا همه خواب بودند حاج سید هاشم حداد به نیایش می پرداخت.
شبها تقریبا خواب نداشت؛ با صوتی دلربا قرآن می خواند و به قرائت قرآن با صدای حزین بسیار علاقه مند بود. اول شب کمی استراحت می کرد و سپس برای مناجات بر می خاست؛ چهار رکعت نماز می گذارد، که مدتی طول می کشید. سپس رو به قبله حال تفکر و توجه مدتها می نشست. سپس قدری استراحت می نمود و دو باره نماز می خواند. تا نزدیک اذان صبح، همین رویه ادامه داشت.

علامه تهرانی می گوید:
در ماه رمضانی که خدمت جناب حداد بودم در جلساتی که شبها داشتند، یکی از شاگردان ایشان که در مکاشفه برایش باز بود؛ بسیار منقلب بود و شور و وله و آتش داشت.
چنان می گریست، که دیگران را تحت تأثیر می گذاشت و گریه هایش از ساعت می گذشت. چشمانش سرخ و متورم می گشت. یک بار جناب حداد به بنده فرمود:
سید محمد حسین این گریه ها و این حرقت دل را می بینی؟ من صد برابر او دارم؛ ولی ظهور و بروزش به گونه دیگر است.

برای مطالعه بیشتر در باره این عارف فرزانه اینجا کلیک کنید.

فایل صوتی بسیار زیبا و دلنشین از نماز خواندن مرحوم سید هاشم حداد

 
دریافت کنید "نماز خواندن مرحوم سید هاشم حداد"

  • سید محمد عبداللهی

راجع به حضور قلب در نماز زیاد سؤال کرده‌­اند که چه کنیم؟ اولیاء نسخه داده­‌اند که مگر حضور قلب نمی­‌خواهی! قبل از اذان کمی از کار و شغلت ببُر و سر سجاده‌­ات بنشین، آیات الهی بخوان. نه این­که اذان اوّل را بگویند، اذان دوّم را هم بگویند و نماز شروع شود و امام جماعت به رکوع رفته است، تازه یا الله یا الله‌­ها شروع می‌شود، این نماز یک اظهار تکلیف است و معلوم است که نماز معراجی نمی‌شود و انسان را به عروج نمی‌­برد «الصَّلاة مِعرَاجُ المُؤمِن».

بعضی مواقع انسان حتی از این نماز سرد می‌شود و ممکن است کاهل نماز شود و یک روز بخواند و یک روز نخواند، یک موقع نستجیر بالله دیگر از نماز ببُرد چون چیزی از نماز ندیده است و حق هم است، خوب گوش دهید عزیزان من! نمی­‌خواهم بگویم کسی که نماز نمی­‌خواند حق دارد، می‌گویم از یک جهت کسی که درکی نسبت به صلاه حقیقی ندارد حق است از آن ببرد. اولیاء خدا درک دارند و متوجّه هستند.

آیت­‌الله اراکی فرمودند: روزی خواهد رسید که دو حالت به وجود می­‌آ‌ید یکی این­که بچه­‌ها به منبر می­­‌روند و دیگر این­که وسوسه­‌ای پیش می­‌آید که می­‌گویند کار داریم.

ایشان همان اول انقلاب در مدرسه فیضیه فرموده بود که دارم می­‌بینم که پیش می­‌آید که می­‌گویند آقا زود نماز را بخوان کار داریم برویم. کجا می­‌خواهی بروی؟ می­‌گویند: نماز فلانی طولانی است، وقتی نگاه می­کنی شاید پنج الی ده دقیقه نمازها با هم فرق داشته باشد، تعقیبات بین نماز را می‌شود کم کرد که آن هم حضور قلب می­‌آورد ولی می­‌خواهم بگویم این­که در اداره­‌ها نمازمان اداری شده است یعنی چه؟ نمی­‌دانم چرا مدام می­‌گویند نماز را زود بخوانید، به کار مردم برسیم. دروغ می­‌گوییم، آیا آن ساعات قبل، ما به کار مردم می‌رسیدیم؟ که حالا برای نماز این­طور می­‌گوییم؟ یا نه، حال نماز و اتّصال به خدا ندارم، کأنّه یک تکلیفی است که می­‌خواهم برای خدا انجام بدهم و زود بروم؟

اولیاء خدا نمازهای آن­چنانی می­‌خواندند و آخرش می­‌گفتند: «إلهِی هَذِهِ صَلاَتِی صَلَّیْتُهَا لاَ لِحَاجَةٍ مِنْکَ إِلَیْهَا وَ لاَرَغْبَةٍ مِنْکَ فِیهَاإِلاَّ تَعْظِیماً وَ طَاعَةً وَ إِجَابَةً لَکَ إِلَى مَا أَمَرْتَنِی بِهِ‏إِلَهِی إِنْ کَانَ فِیهَا خَلَلٌ أَوْ نَقْصٌ مِنْ رُکُوعِهَا أَوْ سُجُودِهَا فَلاَ تُؤَاخِذْنِی وَ تَفَضَّلْ عَلَیَّ بِالْقَبُولِ وَ الْغُفْرَانِ‏» به واسطه تفضّل و عنایتت از من قبول کن. آن وقت ما می­‌خواهیم سریع بخوانیم و رد شویم برویم.



  • سید محمد عبداللهی

فایل صوتی که در این مطلب می شنوید، صدای اذان گفتن استاد مرتضی مطهری در شهریور 1352 است.

بنیاد علمی و فرهنگی استاد شهید مرتضی مطهری با بیان خاطره ای فایل صوتی اذان گفتن استاد مطهری را برای اولین بار منتشر کرده است.

محمد مطهری فرزند استاد درباره این فایل صوتی می گوید: «چند بار اتفاق افتاد که استاد علی‌رغم مشغله‌های فراوان همه اعضای خانواده را دور هم جمع کردند تا صدای اعضای خانواده را با ضبط ریل کوچکی که در خانه داشتند، ضبط کنند.

در ابتدا خودشان با صوت و حال خاصی اذان می‌گفتند. بعد چند آیه قرآن می‌خواندند و نیز اشعاری از سعدی و حافظ و ملاصدرا و.... بعد نوبت تک تک بچه‌ها می‌شد که هر کدام چند آیه از قرآن یا شعری بخوانند. بعضی از این نوارهای خانوادگی موجود است.»


  • سید محمد عبداللهی

سلامت باشی عزیز خدا

برای رازگشایی و بازکردن کد باید نزد اهل آن برویم چرا که در غیر این صورت گره در گره افتاده و سرگردانی و جهالت و نادانی بیشتر را به ارمغان خواهد آورد. بنابر این برای بیان راز و سر نماز به سراغ نماز شناسانی می رویم که بندگی خداوند را در نماز با همه وجود چشیده اند.

خدایا جرعه ای از معرفت و لذت شان از نماز به این دور ماندگان از مقصد و مقصود عنایت فرما. انک ولی النعم

قال الصادق علیه السلام :

مَعْنَى السَّلَامِ فِی دُبُرِ کُلِّ صَلَاةٍ الْأَمَانُ أَیْ مَنْ أَدَّى أَمْرَ اللَّهِ وَ سُنَّةَ نَبِیِّهِ خَالِصاً لِلَّهِ خَاشِعاً فِیهِ فَلَهُ الْأَمَانُ مِنْ بَلَاءِ الدُّنْیَا وَ بَرَاءَةٌ مِنْ عَذَابِ الْآخِرَةِ وَ السَّلَامُ اسْمٌ مِنْ أَسْمَاءِ اللَّهِ تَعَالَى أَوْدَعَهُ خَلْقَهُ لِیَسْتَعْمِلُوا مَعْنَاهُ فِی الْمُعَامَلَاتِ وَ الْأَمَانَاتِ وَ الْإِنْصَافَاتِ وَ تَصْدِیقُ مُصَاحَبَتِهِمْ فِیمَا بَیْنَهُمْ وَ صِحَّةُ مُعَاشَرَتِهِمْ فَإِنْ أَرَدْتَ أَنْ تَضَعَ السَّلَامَ مَوْضِعَهُ وَ تُؤَدِّیَ مَعْنَاهُ فَاتَّقِ اللَّهَ وَ لْیَسْلَمْ مِنْکَ دِینُکَ وَ قَلْبُکَ وَ عَقْلُکَ وَ لَا تُدَنِّسْهَا بِظُلْمَةِ الْمَعَاصِی وَ لْتَسْلَمْ حَفَظَتُکَ أَلَّا تُبْرِمَهُمْ وَ تُمِلَّهُمْ وَ تُوحِشَهُمْ مِنْکَ بِسُوءِ مُعَامَلَتِکَ مَعَهُمْ ثُمَّ صَدِیقُکَ ثُمَّ عَدُوُّکَ فَإِنَّ مَنْ لَمْ یَسْلَمْ مِنْهُ مَنْ هُوَ أَقْرَبُ إِلَیْهِ فَالْأَبْعَدُ أَوْلَى وَ مَنْ لَمْ یَضَعِ السَّلَامَ مَوَاضِعَهُ هَذِهِ فَلَا سِلْمَ وَ لَا سَلَامَ وَ کَانَ کَاذِباً فِی سَلَامِهِ وَ إِنْ أَفْشَاهُ فِی الْخَلْقِ وَ اعْلَمْ أَنَّ الْخَلْقَ بَیْنَ فِتَنٍ وَ مِحَنٍ فِی الدُّنْیَا إِمَّا مُبْتَلًى بِالنِّعْمَةِ لِیَظْهَرَ شُکْرُهُ وَ إِمَّا مُبْتَلًى بِالشِّدَّةِ لِیَظْهَرَ صَبْرُهُ وَ الْکَرَامَةُ فِی طَاعَتِهِ وَ الْهَوَانُ فِی مَعْصِیَتِهِ وَ لَا سَبِیلَ إِلَى رِضْوَانِهِ إِلَّا بِفَضْلِهِ وَ لَا وَسِیلَةَ إِلَى طَاعَتِهِ إِلَّا بِتَوْفِیقِهِ وَ لَا شَفِیعَ إِلَیْهِ إِلَّا بِإِذْنِهِ وَ رَحْمَتِهِ.(مجلسی ، بحارالانوار ، ج82، ص307.)

ترجمه:

سلام گفتن در انتهای هر نماز ، به معنای ایمنی و امان است وبدین معناست که امر خدای متعال وسنت پیامبر (ص ) را با خضوع وخشوع ادا کرده است ، پس او از بلای دنیا وآخرت ، ایمن باشد . سلام ، اسمی است از اسمای خداوند متعالی ، که آن را در خلقش به ودیعت نهاده ، تا در معاملات وامانات وروابط خود از آن بهره جویند ، ودر دوستی ومعاشرت خویش صادق باشند .

وچنانچه بخواهی سلام را در همان جا که باید به کار بری ومعنای واقعی اش را ادا کنی ، باید از خدا بترسی ودین ، قلب وعقلت را سالم نگه داری وآن را به ظلم وتاریکی گناهان آلوده نکنی وفرشتگان حافظ خویش (کرام الکاتبین ) را با کردار بد ناراحت وملول واز خود بیزار نکنی ، سپس دوستت ودشمنت از تو نرنجد؛ چرا که اگر نزدیکان از دستش در امان نباشند ، آن که از دورتر است مسلّما از دست او در امان نخواهد بود .

پس کسی که سلام را در این مواضع مراعات نکند ، نه سلامش فایده ای دارد ونه تسلیمش . او در سلامش کاذب است ، اگر چه خلق را بسیار سلام گوید .

وباید بدانی که مردمان همواره دستخوش آزمون اند یا در دام محنت گرفتارند . آن که به نعمت آزمون شود ، باید شکر نعمت گوید وآن که به سختی دچار است ، باید صبر پیشه سازد . بدان که کرامت در بندگی خدا وخواری در نافرمانی از اوامر اوست وراهی به رضوان ورحمت خداوند نباشد ، جز به مدد فضل وبخشش او؛ وهیچ وسیله ای برای دست یابی به طاعتش ، جز به واسطه توفیق الهی فراهم نگردد وهیچ شفیعی در پیشگاهش نیست ، جز به اذن ورحمتش .

******

اگر چه ترجمه بسیار روشن است اما بنابر نوع نگاه نویسنده به احادیث روش پیشین را پی می گیریم.

واژه سلام:

سلام به معنی تحیت و دعا برای دیگران و از آداب اسلامی است

سلام در لغت : یعنی چه از هر عیب یا آفت رهیدن و نجات یافتن و در لغت به دو معنا آمده است یکی معنای سلامتی 2- معنای صلح و دستی

معانی سلام در قرآن:

تهیت ودرود (سورهٔ یونس-آیهٔ ۱۰)

سعادت وخوش بختی (سورهٔ مائده-آیهٔ ۱۶)

آرامش (سورهٔ انعام-آیهٔ ۱۲۷)

امنیت (سورهٔ حجر-آیهٔ ۴۶)

سلامت (سورهٔ یونس-آیهٔ ۲۵)

تسلیم شدن (سورهٔ احزاب-آیهٔ ۵۶)

خدا حافظی (سورهٔ طه-آیهٔ ۴۷)

رحمت (سورهٔ قدر-آیهٔ ۵)

 

تگ نگاشت ها:

1-سلام نامی از نام های خداوند و صفتی از صفات جمال حضرت حق است (هُوَ اللَّهُ الَّذِی لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ الْمَلِکُ الْقُدُّوسُ السَّلَامُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَیْمِنُ الْعَزِیزُ الْجَبَّارُ الْمُتَکَبِّرُ سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا یُشْرِکُونَ *سورهٔ حَشر-آیهٔ ۲۳)

2- دریافت ایمنی و سلامت  از خداوند مطلق نیست  تضمین آن مشروط به این است که بنده با دل و جان و با همه وجود فرمانبردار امر الهی و فرمان برولی الله الاعظم حضرت رسول (صلی الله علیه و اله)باشد.

3- سلام امانت الهی در میان انسان است  ودیعه گرانبها از سوی خالق در اختیار خلق او .چگونه از این امانت مراقبت می کنیم.

4- کارکرد این نام و صفت الهی ایمنی و سلامت بندگان در روابط گوناگون زندگی  اعم از روابط اقتصادی و مالی،اجتماعی ،قضایی و...است.روابط انسانی بر اساس سلامت  و صلح و آرامش در میان آدمیان استمرار و عمق می یابد.

5-ارتباطی که محور آن خداوند نباشد بلا و مصیبت و رنج است و مهمترین رنج ها و بلا ها این است که انسان در معرض وسوسه های ابلیس قرار گرفته و اسیر او خواهد شد.

6- نمازگزار در پرتو  صفت  سلام الهی از رنج دوزخ ،فتنه های سهمگین دنیوی، وسوسه خناسان جنی و انسی در امان است.

7- نماز گزار با این باور که اسماء الهی بی نهایتند و او را به بی نهایت سوق می دهند او نیز با برخورداری از صفت سلام ، امنیتی و سلامی بی شائبه و بی دریغ و تمام ناشدنی به مردم جامعه خویش می بخشد. که سلام و اسلام و تسلیم آنگاه به حقیقت نزدیک میشود که خلق الله از اندیشه و رفتار نماز گزار در سلامت بسر برند.

8- حقیقت سلام مدیریت بر خود و برخورداری از تقوی و ناظر درونی از سوی نمازگزار است.

9- حقیقت سلام ،سلامت عقل و دل و دین است. کدام نمازگزاری یقین دارد سلامت این عوامل زندگی رشد تا پایان عمر با او خواهد ماند. پس هیچ سلامی در نماز ها مثل هم نیستند و تکرار نمی شوند. و هر کدام عهدی جدا گانه اند.

10- سهم سلام در امان ماندن و سلامت همه جانبه نزدیکان و خویشان نمازگزار از دیگران بیشتر است(الاقرب فالاقرب)

11- حقیقت سلام نماز در باره کسانی که در دایره مومنین قرار دارند نیز رفتار عادلانه با آنان است.(اعدلوا هو اقرب للتقوی)

12- نماز گزار آن گاه به حقیقت سلام نماز خویش دست می یابد که به لوازم آن (که در بالا به آن اشاره شد)پای بند باشد .

  • سید محمد عبداللهی