قنوت

به یاری خداوند متعال و همکاری دوستان بزرگوار در این صفحه در باره معارف و آموزه های دین اسلام به ویژه نماز با هم به بحث می پردازیم

دنبال کنندگان ۱ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
آخرین نظرات
  • ۲۰ مهر ۹۴، ۱۱:۵۸ - فرشاد اشتری
    زیبا...

۶ مطلب در شهریور ۱۳۹۴ ثبت شده است



فهم جان


گـل خـندان کـه نخندد چه کند

عــلم ازمـشک نـبندد چـه کند
مـاه تـابـان بـه جز از خوبی و ناز

چـه نـماید چـه پسندید چه کند
آفـتـاب ار نـدهد تـابش و نـور

پس بـدین نـادره گنـبد چه کند

 

گاه برای این که علاقه‌ و جدیت ما به نماز بیشتر شود؟ تذکر دل می‌خواهیم، استدلال‌ها را بسیار خوانده و می‌دانیم؟  

نخست باید ضرورت و اهمیت و فایده نماز را با دل و جان فهم کنیم. و مرتب دل را به قول عرفا با آن درگیر کنیم.

حرف دل چیست حرف دل این است که منشأ میل و اشتیاق  به ملاقات و گفتگو با هر کسی، میزان و محبت و عشق است و البته این عشق و محبت نیز با شناخت و معرفت حاصل می‌گردد. و هرچه از کمال و جمال و خوبی های یار بیشتر بدانیم عطش اشتیاق ما برای رسیدن به او بیشتر خواهد شود.

 از سویی دیگرقانون و نظام آفرینش این است که آدمی‌ ، با بدنی مادی در این دنیا زندگی می‌کند، اما با تمام وجود خود راهی سرایی دیگر برای ملاقات با آفریدگار خویش می‌باشد .و سرای طبیعت منزلگاهی ماندگار و جاودانه اش نیست.

پر واضح است که آدمی در این دنیا نیازهایی دارد که رسیدن به آنها برایش لذت هم دارد، چرا که نیاز فقر است و انسان عاشق کمال و دوست ندارد در فقر بماند. از این رو ناخودآگاه به دنیای مادی، گذرا و فانی دل می‌بندد چنین می پندارد که از این ذهگذر می تواند از جاده فقر و نیاز عبور کرده و غنی و بی نیاز گردد و به کمال برسد. گاه این دلبستگی‌ها و ودست و پا زدن ها و تکاپوها در این عبوراز مسیر زندگی مادی به حدی می‌رسد که مقصد ومقصود وحبیب و محبوب را فراموش می‌کند، چه رسد به قول و قرارها با معشوق حقیقی را.

الف – اینجاست که انسان نیاز به یادآوری دارد؛ نیاز دارد لحظاتی دنیا و جلوه ها و جلوه گری هایش را کنار بگذارد و با محبوب دیدار کرده و به راز و نیاز با او بپردازد؛ بنابراین نماز را برای توجه به محبوب و یادآوری مقصد و مقصود فراموش شده قرار داد و فرمود: گرفتاری ها و لذت‌ها و رنج های تو در این حیات مادی بسیار است، اما فراموش نکنی که هیچ موجودی در این عالم، نه «إله» و «معبود» توست و نه «ربّ» و صاحب اختیار و تربیت کننده‌ی توست؛ پس برای این که به یاد من باشی و مرا فراموش نکنی، نماز بخوان:

«إِنَّنِی أَنَا اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنَا فَاعْبُدْنِی وَأَقِمِ الصَّلَاةَ لِذِکْرِی» (طه، 14)

ترجمه: به یقین این منم خداى یکتا که جز من معبودى نیست، پس مرا پرستش کن و نماز را به یاد من برپا دار.

ب – وقتی انسان "الله" که إله و ربّ اوست را فراموش می‌کند، دچار خود نگری می‌گردد، به گونه‌ای که خودش را همه کاره و مؤثر در وجود می‌بیند، خودش را محور می‌انگارد ... و خلاصه دچار نوعی تکبر و خودبزرگ‌بینی نیز می‌شود، از این رو اغلب نظر خودش را از علم و حکمت الهی برتر می‌بیند و میل خودش را به امر او ترجیح می‌دهد. و تنها عبادتی که این تکبر را می‌شکند، نماز است. لذا بانوی اسلام حضرت فاطمه علیهاالسلام در خطبه فدک و بیان فلسفه برخی از احکام فرمودند:

«فَجَعَلَ اللَّهُ الْایمانَ تَطْهیراً لَکُمْ مِنَ الشِّرْکِ، وَ الصَّلاةَ تَنْزیهاً لَکُمْ عَنِ الْکِبْرِ»

ترجمه: پس خداوند، ایمان را براى پاک کردن شما از شرک، و نماز را براى پاک نمودن شما از تکبّر قرار داد.

ج – خواهنده عرصه کمال و وصال معشوق باید بداند دنیای مادی، پست‌ترین مرتبه‌ی وجود است. وقتی انسان به دنیا و چیزی حقیر و کوچک مشغول و سرگرم شد و از سرای دیگر(مرتبه عالی حیات انسانی) ودیدار و ارتباط با محبوب غافل شد، مرتبه وجودی خودش نیز به همین اندازه پایین می‌آید و کوچک و کوچکتر می شود. از این رو هر از چندگاهی از این کارگاه کوچک که مثل زندان است، باید بیرون بیاید، با دیگران و مراتب بالاتر ارتباط برقرار کند تا خود نیز رشد یابد، لذا فرمود: «ألصَّلاة مِعرَاجُ المُؤمِن»، یعنی نماز وسیله صعود بالا رفتن مؤمن به مرحله کمال است. پس انسان اگر عاشق رشد و کمال حقیقی «نه مجازی» شد، عاشق نماز نیز می‌شود. چون نماز بهترین و عالی ترین وسیله این ارتباط و ملاقات است.

در قرآن کریم می‌فرماید، انسان گناهکار وقتی می‌میرد و حقیقت خود و عالم هستی و آن چه انکار یا حتی مسخره‌اش می‌کرد را مشاهده می‌کند، به خدا التماس می‌کند که او را برگرداند تا عمل صالح انجام دهد:

«حَتَّى إِذَا جَاء أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قَالَ رَبِّ ارْجِعُون » (المؤمنون، 99)

ترجمه: تا آنگاه که مرگ یکى از ایشان فرا رسد، مى‏گوید: پروردگارا مرا بازگردانید.

از برخی اهل دل چنین گزارش شده  است: (از آن جهت که خواب شبیه و نوعی مرگ است) صبح که از خواب بیدار می‌شدند، ابتدا  آیه بالا را تلاوت می‌کردند و سپس می‌گفتند: خب، حالا خدا دعایت را مستجاب کرد و تو را برگرداند، بسم الله، ببین چه می‌کنی؟

وبرخی دیگر از اهل دل نیز در خانه‌ی خود (قدیم‌ها رسم بود) قبری حفر کرده بودند و گاه در آن می‌خوابیدند و این آیه را تلاوت می‌کردند و سپس بلند شده و بیرون می‌آمدند و به خود می‌گفتند: فکر کن مُردی، دعایت مستجاب شد و بازگشتی. [چرا که مرگ دم به دم است، چنان چه روزها و حتی لحاظ گذشته ما مُرده است – پس حال که زنده‌ایم، گویا بازگشت داده شده‌ایم]

حال این حکایت ماست و یا باید درس ما باشد؛ هر کسی دوست دارد با قدرت برتر ملاقات و گفتگو داشته باشد و اگر شد رفاقت و صمیمت نیز داشته باشد. همه تلاش ما در زندگی برای این است که به کمالی برسیم و به آن متصل گردیم. در این عالم کسی نیست که آرزوی دیدار و گفتگو با معشوق و محبوب را نداشته باشد و اگر محبوب او مقام والایی داشت، اجازه ورود، حضور و ملاقات و گفتگو با او را برای خود موفقیتی بزرگ می‌داند و اگر این گفتگو با صمیمت و برقراری دوستی شد که دیگر اوج موفقیت است.

حال خداوند کریم می‌فرماید: نگران مباش، ملاقات تو با من فقط به آخرت موکول نشده است، تو و همه عالم آفریده من، دست پرورده من، روزی خور من و خلاصه فقیر درگاه من‌ هستید و همه در محضر من حاضر هستید – در من فراموشی راه ندارد، اما تو گاه و بیگاه مرا فراموش می‌کنی.

اما، اگر عشقِ ملاقات و گفتگوی با من را داری، بیا نماز بخوان و من حداقلِ این ارتباط را بر تو واجب کردم آن هم هر از چندگاهی، بلکه روزانه پنج مرتبه؛ تا اگر از روی عشق و محبت و میل نیامدی، به خاطر وجوبش بیایی. لذا به محض آن که صدای «اذان» را شنیدی، یعنی من به تو «اجازه ورود برای حضور» داده‌ام. اجازه داده‌ام که بیایی با من سخن بگویی؛ پس چرا علاقه‌ای نشان نمی‌دهی و با سر نمی‌دوی؟ چرا این ملاقات برایت سخت شده است؟! چه چیزی از من به تو نزدیک‌تر و از من نزد تو محبوب‌تر است که اشتغال به آن تو را از یاد من غافل می‌کند؟! وقتی می‌گویم بیا و سجده کن، چه چیزی تو را باز می‌دارد؟! خود را والاتر از مخاطبین این امر می‌دانی، یا این که استکبار و تکبر مانع تو می‌شود؟ به ابلیس نیز همین را فرمود:

«قَالَ یَا إِبْلِیسُ مَا مَنَعَکَ أَن تَسْجُدَ لِمَا خَلَقْتُ بِیَدَیَّ أَسْتَکْبَرْتَ أَمْ کُنتَ مِنَ الْعَالِینَ » (صاد، 75)

ترجمه: فرمود اى ابلیس چه چیز تو را مانع شد که براى چیزى که به دستان قدرت خویش خلق کردم سجده آورى آیا تکبر نمودى یا از [جمله] برترى‏جویانى (متکبرین)؟

حال حدیث حضرت صدیقه کبرا را مجدد بخوانیم که فرمود: « و نماز را براى پاک نمودن شما از تکبّر قرار داد » و توجه داشته باشیم که ترک نماز یا اهمال در آن از تکبر و کاری ابلیسی است.

د – پس اگر سعی کنیم که شناخت و ایمان‌مان به الله جلّ جلاله بیشتر و کامل‌تر گردد، محبت‌ مان نیز تشدید گردیده و عاشق نماز و سایر عبادات می‌گردیم و دائماً مترصدیم تا اجازه ورود «اذان» برسد و ما در محضرش حاضر و به موهبت همنشینی با حضرت یارانسانی الهی شویم.

« قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِّثْلُکُمْ یُوحَى إِلَیَّ أَنَّمَا إِلَهُکُمْ إِلَهٌ وَاحِدٌ فَمَن کَانَ یَرْجُو لِقَاء رَبِّهِ فَلْیَعْمَلْ عَمَلًا صَالِحًا وَلَا یُشْرِکْ بِعِبَادَةِ رَبِّهِ أَحَدًا » (الکهف، 110)

ترجمه: بگو: جز این نیست که من بشرى مثل شما هستم [با این تفاوت‏] که به من وحى مى ‏شود که خداى شما خدایى یگانه است. پس هر کس به لقاى پروردگارش امید دارد باید عمل شایسته کند و کسى را در عبادت پروردگارش شریک نسازد.


  • سید محمد عبداللهی

اولین راز+فیلم

۲۱
شهریور

من نماز نمی‌خوانم و می‌خواهم به شیوهٔ خودم با خدا ارتباط برقرار کنم!!

اگر چه وقتی اسم عجائب هفت‌گانه به میان می‌آید انسان به اهرام ثلاثه مصر و مواردی از این دست می‌افتد ولی واقعیت این است که این روزها گاهی، حرف‌های عجیبی به گوش می‌رسد که دست کمی از عجائب هفت‌گانه ندارد.

شاید شما هم کسانی را دیده باشید که در پاسخ به این سؤال که چرا نماز نمی‌خوانی؟ اینگونه پاسخ می‌دهند که مهم، ارتباط با خداست و من هم با خدا، ارتباط دارم اما به شیوهٔ خودم.

این افراد بر این گمان هستند که هر کس می‌تواند به هر شیوه و مدلی که تمایل دارد با خدای خویش، رابطه داشته باشد:

  • یکی دوست دارد زیر لب با او صحبت کند؛
  • یکی اینطور می‌پسندد که مدی‌تیشن و مراقبه کند؛
  • و دیگری تمایل دارد همچون یوگی‌های هند، در سکوت، چهار زانو بنشیند چشم‌ها را ببندد و با خدای درون خود خلوت کند؛
  • و آن دیگری می‌خواهد از طریق موسیقی و... با خدا صفا کند.

صحبت‌هایی که اگر چه ظاهر قشنگ و مورد پسندی دارند اما هرگز، [نمی‌تواند درست باشد.] تصور کنید مدیر یک مجموعه در جلسه‌ای که برای تمامی پرسنل و کارمندان خود، گذاشته است اعلام می‌کند که لطفاً حتماً با بنده در ارتباط باشید.

[مدیر می‌گوید:] شما برای ارتباط با من چند راه دارید:

  • می‌توانید برای من نامه بنویسید؛
  • می‌توانید با دفترم تماس بگیرید؛
  • می‌توانید از طریق ایمیل و یا حتی فاکس با من مرتبط باشید؛
  • و یا حتی به آدرس منزل من، تشریف بیاورید.

اگر چه همه این راه‌ها امکان دارد ولی من از شما می‌خواهم که فقط نامه بنویسید. دقت کنید که یک کارمند خوب و منضبط، دقت می‌کند که مدیر، کدام ارتباط را ترجیح می‌دهد و تأکید می‌کند.

اگر چه برای ارتباط و گفتگو با خدا راه‌های فراوان و متعددی هست ولی خداوند حکیم و مهربانمان از ما می‌خواهد «نماز» بخوانیم و تأکید می‌کند که هیچ عبادت و ارتباط و خلوت با او هرگز جایگزین نماز نیست و نخواهد بود و فرمان می‌دهد که «اقم الصلوة لِذکری» برای (ارتباط) و یاد من، نماز را بپا دارید.

در واقع ما نمی‌توانیم بر اساس حدسیات و فرضیات خود با خدا، ارتباط برقرار کنیم و صد البته هم نمی‌توانیم بر اساس تمایلات و پسند خود، عمل کنیم که من با این روش، بیشتر حال می‌کنم و راحت‌ترم. بلکه باید توجه کنیم که محبوبمان از ما چه می‌خواهد و چه می‌پسندد.

و باز در مثالی دیگر، عروس و دامادی را در هفتهٔ اوّل زندگی مشترک خود، تصور کنید. عروس خانم می‌گوید: من برای آشپزی، گوشت، لازم دارم. آقا داماد هم برای خرید، بیرون می‌رود و از آنجا که همسرش را دوست دارد برای او سوسیس و کالباس و همبرگر می‌گیرد. عروس خانم تشکر می‌کند ولی تأکید می‌کنم من گوشت، لازم دارم.

داماد این‌بار نیز از خانه بیرون می‌رود ولی با خود می‌گوید از آنجا که مرغ و ماهی از گوشت قرمز، مفیدتر است بهتر است این را جایگزین کنیم. عروس خانم، تشکر می‌کند ولی باز، اعلام می‌کند عزیزم من برای پخت این غذا، گوشت می‌خواهم.

دقت کنید که هرگز مانعی ندارد که شما در طول شبانه‌روز در سکوت و خلوت خود به هر شکل و شیوهٔ معقولی با خدای خود، ارتباط برقرار کنید ولی یادتان باشد که یوگا، مدی‌تیشن و TM و مراقبه، ذن و خودهیپنوتیزم و تلقین و خلسه، هرگز جایگزین نماز نیست.

  • سید محمد عبداللهی

برای همدیگر!

۱۶
شهریور

 دعایی نجات‌بخش  و آرامش دهنده که می‌تواند در هر موقعیتی به ویژه در محراب عبادت، آذین لب‌ها و زینت‌بخش قنوت‌ نمازمان باشد.

 

رَبَّنَا اغْفِرْ لَنا وَ لِإِخْوانِنَا الَّذِینَ سَبَقُونا بِالْإِیمانِ وَ لا تَجْعَلْ فِی قُلُوبِنا غِلًّا لِلَّذِینَ آمَنُوا رَبَّنا إِنَّکَ رَؤُفٌ رَحِیم‏ [حشر / 10]

پروردگارا! ما و برادران ما را که در ایمان بر ما پیشى گرفتند بیامرز، و در دلهایمان حسد و کینه ‏اى نسبت به مؤمنان قرار مده، پروردگارا! تو مهربان و مهرورزی.


  • سید محمد عبداللهی

سلامت باشی عزیز خدا

برای رازگشایی و بازکردن کد باید نزد اهل آن برویم چرا که در غیر این صورت گره در گره افتاده و سرگردانی و جهالت و نادانی بیشتر را به ارمغان خواهد آورد. بنابر این برای بیان راز و سر نماز به سراغ نماز شناسانی می رویم که بندگی خداوند را در نماز با همه وجود چشیده اند.

خدایا جرعه ای از معرفت و لذت شان از نماز به این دور ماندگان از مقصد و مقصود عنایت فرما. انک ولی النعم

قال الصادق علیه السلام :

مَعْنَى السَّلَامِ فِی دُبُرِ کُلِّ صَلَاةٍ الْأَمَانُ أَیْ مَنْ أَدَّى أَمْرَ اللَّهِ وَ سُنَّةَ نَبِیِّهِ خَالِصاً لِلَّهِ خَاشِعاً فِیهِ فَلَهُ الْأَمَانُ مِنْ بَلَاءِ الدُّنْیَا وَ بَرَاءَةٌ مِنْ عَذَابِ الْآخِرَةِ وَ السَّلَامُ اسْمٌ مِنْ أَسْمَاءِ اللَّهِ تَعَالَى أَوْدَعَهُ خَلْقَهُ لِیَسْتَعْمِلُوا مَعْنَاهُ فِی الْمُعَامَلَاتِ وَ الْأَمَانَاتِ وَ الْإِنْصَافَاتِ وَ تَصْدِیقُ مُصَاحَبَتِهِمْ فِیمَا بَیْنَهُمْ وَ صِحَّةُ مُعَاشَرَتِهِمْ فَإِنْ أَرَدْتَ أَنْ تَضَعَ السَّلَامَ مَوْضِعَهُ وَ تُؤَدِّیَ مَعْنَاهُ فَاتَّقِ اللَّهَ وَ لْیَسْلَمْ مِنْکَ دِینُکَ وَ قَلْبُکَ وَ عَقْلُکَ وَ لَا تُدَنِّسْهَا بِظُلْمَةِ الْمَعَاصِی وَ لْتَسْلَمْ حَفَظَتُکَ أَلَّا تُبْرِمَهُمْ وَ تُمِلَّهُمْ وَ تُوحِشَهُمْ مِنْکَ بِسُوءِ مُعَامَلَتِکَ مَعَهُمْ ثُمَّ صَدِیقُکَ ثُمَّ عَدُوُّکَ فَإِنَّ مَنْ لَمْ یَسْلَمْ مِنْهُ مَنْ هُوَ أَقْرَبُ إِلَیْهِ فَالْأَبْعَدُ أَوْلَى وَ مَنْ لَمْ یَضَعِ السَّلَامَ مَوَاضِعَهُ هَذِهِ فَلَا سِلْمَ وَ لَا سَلَامَ وَ کَانَ کَاذِباً فِی سَلَامِهِ وَ إِنْ أَفْشَاهُ فِی الْخَلْقِ وَ اعْلَمْ أَنَّ الْخَلْقَ بَیْنَ فِتَنٍ وَ مِحَنٍ فِی الدُّنْیَا إِمَّا مُبْتَلًى بِالنِّعْمَةِ لِیَظْهَرَ شُکْرُهُ وَ إِمَّا مُبْتَلًى بِالشِّدَّةِ لِیَظْهَرَ صَبْرُهُ وَ الْکَرَامَةُ فِی طَاعَتِهِ وَ الْهَوَانُ فِی مَعْصِیَتِهِ وَ لَا سَبِیلَ إِلَى رِضْوَانِهِ إِلَّا بِفَضْلِهِ وَ لَا وَسِیلَةَ إِلَى طَاعَتِهِ إِلَّا بِتَوْفِیقِهِ وَ لَا شَفِیعَ إِلَیْهِ إِلَّا بِإِذْنِهِ وَ رَحْمَتِهِ.(مجلسی ، بحارالانوار ، ج82، ص307.)

ترجمه:

سلام گفتن در انتهای هر نماز ، به معنای ایمنی و امان است وبدین معناست که امر خدای متعال وسنت پیامبر (ص ) را با خضوع وخشوع ادا کرده است ، پس او از بلای دنیا وآخرت ، ایمن باشد . سلام ، اسمی است از اسمای خداوند متعالی ، که آن را در خلقش به ودیعت نهاده ، تا در معاملات وامانات وروابط خود از آن بهره جویند ، ودر دوستی ومعاشرت خویش صادق باشند .

وچنانچه بخواهی سلام را در همان جا که باید به کار بری ومعنای واقعی اش را ادا کنی ، باید از خدا بترسی ودین ، قلب وعقلت را سالم نگه داری وآن را به ظلم وتاریکی گناهان آلوده نکنی وفرشتگان حافظ خویش (کرام الکاتبین ) را با کردار بد ناراحت وملول واز خود بیزار نکنی ، سپس دوستت ودشمنت از تو نرنجد؛ چرا که اگر نزدیکان از دستش در امان نباشند ، آن که از دورتر است مسلّما از دست او در امان نخواهد بود .

پس کسی که سلام را در این مواضع مراعات نکند ، نه سلامش فایده ای دارد ونه تسلیمش . او در سلامش کاذب است ، اگر چه خلق را بسیار سلام گوید .

وباید بدانی که مردمان همواره دستخوش آزمون اند یا در دام محنت گرفتارند . آن که به نعمت آزمون شود ، باید شکر نعمت گوید وآن که به سختی دچار است ، باید صبر پیشه سازد . بدان که کرامت در بندگی خدا وخواری در نافرمانی از اوامر اوست وراهی به رضوان ورحمت خداوند نباشد ، جز به مدد فضل وبخشش او؛ وهیچ وسیله ای برای دست یابی به طاعتش ، جز به واسطه توفیق الهی فراهم نگردد وهیچ شفیعی در پیشگاهش نیست ، جز به اذن ورحمتش .

******

اگر چه ترجمه بسیار روشن است اما بنابر نوع نگاه نویسنده به احادیث روش پیشین را پی می گیریم.

واژه سلام:

سلام به معنی تحیت و دعا برای دیگران و از آداب اسلامی است

سلام در لغت : یعنی چه از هر عیب یا آفت رهیدن و نجات یافتن و در لغت به دو معنا آمده است یکی معنای سلامتی 2- معنای صلح و دستی

معانی سلام در قرآن:

تهیت ودرود (سورهٔ یونس-آیهٔ ۱۰)

سعادت وخوش بختی (سورهٔ مائده-آیهٔ ۱۶)

آرامش (سورهٔ انعام-آیهٔ ۱۲۷)

امنیت (سورهٔ حجر-آیهٔ ۴۶)

سلامت (سورهٔ یونس-آیهٔ ۲۵)

تسلیم شدن (سورهٔ احزاب-آیهٔ ۵۶)

خدا حافظی (سورهٔ طه-آیهٔ ۴۷)

رحمت (سورهٔ قدر-آیهٔ ۵)

 

تگ نگاشت ها:

1-سلام نامی از نام های خداوند و صفتی از صفات جمال حضرت حق است (هُوَ اللَّهُ الَّذِی لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ الْمَلِکُ الْقُدُّوسُ السَّلَامُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَیْمِنُ الْعَزِیزُ الْجَبَّارُ الْمُتَکَبِّرُ سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا یُشْرِکُونَ *سورهٔ حَشر-آیهٔ ۲۳)

2- دریافت ایمنی و سلامت  از خداوند مطلق نیست  تضمین آن مشروط به این است که بنده با دل و جان و با همه وجود فرمانبردار امر الهی و فرمان برولی الله الاعظم حضرت رسول (صلی الله علیه و اله)باشد.

3- سلام امانت الهی در میان انسان است  ودیعه گرانبها از سوی خالق در اختیار خلق او .چگونه از این امانت مراقبت می کنیم.

4- کارکرد این نام و صفت الهی ایمنی و سلامت بندگان در روابط گوناگون زندگی  اعم از روابط اقتصادی و مالی،اجتماعی ،قضایی و...است.روابط انسانی بر اساس سلامت  و صلح و آرامش در میان آدمیان استمرار و عمق می یابد.

5-ارتباطی که محور آن خداوند نباشد بلا و مصیبت و رنج است و مهمترین رنج ها و بلا ها این است که انسان در معرض وسوسه های ابلیس قرار گرفته و اسیر او خواهد شد.

6- نمازگزار در پرتو  صفت  سلام الهی از رنج دوزخ ،فتنه های سهمگین دنیوی، وسوسه خناسان جنی و انسی در امان است.

7- نماز گزار با این باور که اسماء الهی بی نهایتند و او را به بی نهایت سوق می دهند او نیز با برخورداری از صفت سلام ، امنیتی و سلامی بی شائبه و بی دریغ و تمام ناشدنی به مردم جامعه خویش می بخشد. که سلام و اسلام و تسلیم آنگاه به حقیقت نزدیک میشود که خلق الله از اندیشه و رفتار نماز گزار در سلامت بسر برند.

8- حقیقت سلام مدیریت بر خود و برخورداری از تقوی و ناظر درونی از سوی نمازگزار است.

9- حقیقت سلام ،سلامت عقل و دل و دین است. کدام نمازگزاری یقین دارد سلامت این عوامل زندگی رشد تا پایان عمر با او خواهد ماند. پس هیچ سلامی در نماز ها مثل هم نیستند و تکرار نمی شوند. و هر کدام عهدی جدا گانه اند.

10- سهم سلام در امان ماندن و سلامت همه جانبه نزدیکان و خویشان نمازگزار از دیگران بیشتر است(الاقرب فالاقرب)

11- حقیقت سلام نماز در باره کسانی که در دایره مومنین قرار دارند نیز رفتار عادلانه با آنان است.(اعدلوا هو اقرب للتقوی)

12- نماز گزار آن گاه به حقیقت سلام نماز خویش دست می یابد که به لوازم آن (که در بالا به آن اشاره شد)پای بند باشد .

  • سید محمد عبداللهی

  • سید محمد عبداللهی

انتظار نابجا!

۰۲
شهریور

 انتظار ناروا از نماز. استفاده ابزاری از نماز جهت تأمین نیازهای غریزی نیز از جمله موانع رسیدن به مقام اهل نماز و دعا و عبادت است. کم نیستند افرادی که خدا را برای خرمایی خواهند. نماز می خوانیم تا پولدار بشویم، نماز می خوانیم تا صاحب مسکن بشویم و یا در دانشگاه قبول بشویم. دختر خانمی می گفت من نماز می خواندم و دعا می کردم تا شوهر خوبی نصیبم شود حالا که نشده دیگر نماز نمی خوانم.

این گروه از افراد وقتی از نماز محصول دنیوی و غریزی بدست نمی آورند بدنبال بهره گیری از خرافات رمال و فالگیر و دعانویس هایی که خود دعا را قبول ندارند و دهها روش غیر عقلی و دینی دیگر می روند. اینان نمی توانند اهل نماز و عبادت واقعی باشند مگر با توبه و استغفار، دل و روح خود را پاک نمایند.

دریافت فایل تصویری فائزه نمازخوان می شود

  • سید محمد عبداللهی