اولین راز+فیلم
من نماز نمیخوانم و میخواهم به شیوهٔ خودم با خدا ارتباط برقرار کنم!!
اگر چه وقتی اسم عجائب هفتگانه به میان میآید انسان به اهرام ثلاثه مصر و مواردی از این دست میافتد ولی واقعیت این است که این روزها گاهی، حرفهای عجیبی به گوش میرسد که دست کمی از عجائب هفتگانه ندارد.
شاید شما هم کسانی را دیده باشید که در پاسخ به این سؤال که چرا نماز نمیخوانی؟ اینگونه پاسخ میدهند که مهم، ارتباط با خداست و من هم با خدا، ارتباط دارم اما به شیوهٔ خودم.
این افراد بر این گمان هستند که هر کس میتواند به هر شیوه و مدلی که تمایل دارد با خدای خویش، رابطه داشته باشد:
- یکی دوست دارد زیر لب با او صحبت کند؛
- یکی اینطور میپسندد که مدیتیشن و مراقبه کند؛
- و دیگری تمایل دارد همچون یوگیهای هند، در سکوت، چهار زانو بنشیند چشمها را ببندد و با خدای درون خود خلوت کند؛
- و آن دیگری میخواهد از طریق موسیقی و... با خدا صفا کند.
صحبتهایی که اگر چه ظاهر قشنگ و مورد پسندی دارند اما هرگز، [نمیتواند درست باشد.] تصور کنید مدیر یک مجموعه در جلسهای که برای تمامی پرسنل و کارمندان خود، گذاشته است اعلام میکند که لطفاً حتماً با بنده در ارتباط باشید.
[مدیر میگوید:] شما برای ارتباط با من چند راه دارید:
- میتوانید برای من نامه بنویسید؛
- میتوانید با دفترم تماس بگیرید؛
- میتوانید از طریق ایمیل و یا حتی فاکس با من مرتبط باشید؛
- و یا حتی به آدرس منزل من، تشریف بیاورید.
اگر چه همه این راهها امکان دارد ولی من از شما میخواهم که فقط نامه بنویسید. دقت کنید که یک کارمند خوب و منضبط، دقت میکند که مدیر، کدام ارتباط را ترجیح میدهد و تأکید میکند.
اگر چه برای ارتباط و گفتگو با خدا راههای فراوان و متعددی هست ولی خداوند حکیم و مهربانمان از ما میخواهد «نماز» بخوانیم و تأکید میکند که هیچ عبادت و ارتباط و خلوت با او هرگز جایگزین نماز نیست و نخواهد بود و فرمان میدهد که «اقم الصلوة لِذکری» برای (ارتباط) و یاد من، نماز را بپا دارید.
در واقع ما نمیتوانیم بر اساس حدسیات و فرضیات خود با خدا، ارتباط برقرار کنیم و صد البته هم نمیتوانیم بر اساس تمایلات و پسند خود، عمل کنیم که من با این روش، بیشتر حال میکنم و راحتترم. بلکه باید توجه کنیم که محبوبمان از ما چه میخواهد و چه میپسندد.
و باز در مثالی دیگر، عروس و دامادی را در هفتهٔ اوّل زندگی مشترک خود، تصور کنید. عروس خانم میگوید: من برای آشپزی، گوشت، لازم دارم. آقا داماد هم برای خرید، بیرون میرود و از آنجا که همسرش را دوست دارد برای او سوسیس و کالباس و همبرگر میگیرد. عروس خانم تشکر میکند ولی تأکید میکنم من گوشت، لازم دارم.
داماد اینبار نیز از خانه بیرون میرود ولی با خود میگوید از آنجا که مرغ و ماهی از گوشت قرمز، مفیدتر است بهتر است این را جایگزین کنیم. عروس خانم، تشکر میکند ولی باز، اعلام میکند عزیزم من برای پخت این غذا، گوشت میخواهم.
دقت کنید که هرگز مانعی ندارد که شما در طول شبانهروز در سکوت و خلوت خود به هر شکل و شیوهٔ معقولی با خدای خود، ارتباط برقرار کنید ولی یادتان باشد که یوگا، مدیتیشن و TM و مراقبه، ذن و خودهیپنوتیزم و تلقین و خلسه، هرگز جایگزین نماز نیست.
- ۹۴/۰۶/۲۱
- ۴۷۱ نمایش